دوستى و محبت فاطمه (س) به پدرش زبان زد بود و اين محبت درحدى بس فراتر از حد رابطه دخترى با پدر خويش است او پيامبر(ص) را ازديدى به چشم پدرى مى ‏نگريست و از ديدى بس عميق ‏تر به چشم يك مراد و يك پيشوا و عقلاً اين جنبه ازاو قوى‏ تر بود زيرا او قدر مقام و رتبت پدر و آبرومندى و رسالت الهى او را بيش از ديگران مى‏ شناسد.
چهره عاطفى او نسبت به پدر از سوئى دخترانه است و ما مى ‏دانيم كه دختران را به پدر عنايتى بيشتر از پسران است و از سوئى ديگر محبت او رنگ مادرانه داشت تا حدى كه با دستهاى كوچكش چون مادرى مهربان پدر را نوازش مى‏ كرد.
با پدر هم خانه است و اوقات فراغت پدر با اوست ولى كمك كار او، يار و غم خوار او، حامى اوست، از او دلجوئى دارد، ايمان به مكتب پدر، و اعتقاد به رسالت او سبب مى‏ شود كه اين محبت و عاطفه رنگ و بوى الهى مى‏ گيرد و او را بيش از پيش مريد پدر سازد.
پس از ازدواج كه طبعاً فاصله‏ اى بين او و پدر افتاد، تحمل جدائى بر او گران بود. على(ع) و فاطمه (س) در خانه‏ اى زندگى مى‏ كردند كه كمى از خانه پيامبر(ص) دور بود اين دورى براى فاطمه (س) و رسول خدا (ص) دشوار بود. پيامبر (ص) روزى به او فرمود قصد دارم تورا نزديك خودم منتقل سازم. سپس با حارثة بن نعمان مذاكره كرد و فاطمه (س) را به خانه او كه نزديك خانه پيامبر(ص) بود منتقل ساخت.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








برچسب ها :