خواب دیده بود، در ساحل دریا، در حال قدم زدن با خداست

 در پهنه ای از اسمان، صحنه هایی از زندگی اش به نمایش در آمد

 متوجه شد که در هر صحنه، جای پای دو نفر در ساحل فرو رفته

 یکی جای پای او ودیگری جای پای خدا

 وقتی به جای پاها دقت کرد، متوجه شد دقیقا در مواقع سخت و ناراحت کننده

 فقط یک جای پا وجود داشته

 این موضوع اون رو رنجاند و از خدا سوال کرد:

 خدایا

 تو گفتی چنان تصمیم بگیرم که با تو باشم

 همیشه همراه من خواهی بود

 ولی متوجه شدم که در لحظه های سخت زندگی

 

 تنهایم گذاشته ای! چرا ترکم کرده بودی؟!

 و خدا چنین پاسخ داد:

 بنده ی عزیزم، من تو را دوست دارم. هرگز تنهایت نگذاشته ام

 زمانی که تو در آزمایش بودی و فقط یه جای پا می دیدی

 این درست زمانی بود که من تو را در آغوش خود گرفته بودم

او با شنیدن این پاسخ زانو زد و گریست....



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








برچسب ها :