درباره

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ جهت آشنایی با اهل بیت(ع) می باشد و شعر هایی از کتاب «از خدا تا خدا» که نوشته خودم است در اینجا قابل رویت است
منوی اصلی
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 134
بازدید دیروز : 172
بازدید هفته : 306
بازدید ماه : 1337
بازدید کل : 60392
تعداد مطالب : 573
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز









گفتم ای آفریدگار جهان من

 بنویس روی قلبم مادر برای من

هر واژه ای روی هم گذاشتم

 خوب‌ترینش را مادر داشتم

غم بی مادری مرگ است

 زندگی بی او سنگ است

هر جا می‌روم نگاهش همراهم است

 دستش پیش راهم است

هرروز با نوازشش جان می‌گیرم

 با لبخند گونه‌ها یک جهان می‌گیرم

مادری که بهشت زیر پایش است

 چطور می‌شود به او دل نبست

عالم با آفرینش مادر دگرگون شد

 با یک ذره غم او جهان پر از خون شد

مادر وقتی دل شکسته باشد

 تمام راه‌ها بسته باشد

در عالم عاشق شدن بر دو چیز واجب است

 اولی خدا و دومی مادر است

خدا چون مهربان است

 مادر چون پاره جان است

(منبع : از کتاب از خدا تا خدا ، مقصود شکاری (خوشنام ) ص 24 ، چاپ اول 1393)




برچسب ها :

پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
براى شهادت حسين عليه السلام ، حرارت و گرمايى در دلهاى مؤ منان است كه هرگزسرد و خاموش نمى شود.
جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 556
امام رضا عليه السّلام فرمود:
هرگاه ماه محرّم فرا مى رسيد، پدرم (موسى بن جعفرعليه السّلام ) ديگر خندان ديده نمىشد و غم و افسردگى بر او غلبه مى يافت تا آن كه ده روز از محرّم مى گذشت ، روزدهم محرّم كه مى شد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود.
امالى صدوق

امام رضا عليه السّلام به دعبل (شاعر اهل بيت ) فرمود.
اى دعبل ! دوست دارم كه برايم شعرى بسرايى و بخوانى ، چرا كه اين روزها (ايام عاشورا) روز اندوه و غمى است كه بر ما خاندان رفته است .
جامع احاديث

حسين بن على عليه السّلام فرمود:
من كُشته اشكم . هيچ مؤ منى مرا ياد نمى كند مگر آنكه (بخاطر مصيبتهايم ) گريه مى كند.
بحارالانوار

امام سجّاد عليه السّلام فرمود:
هر مؤ منى كه چشمانش براى كشته شدن حسين بن على عليه السّلام و همراهانش اشكبارشود و اشك بر صورتش جارى گردد، خداوند او را در غرفه هاى بهشتى جاى مى دهد.
ينابيع الموده ، ص ، ج 44، ص 279
الشيعه ، ج 12




برچسب ها :

زهرا عالي ترين مدل انسانيت
اهل بيت پيغمبر(ص) انسان هاي ساخته شده هستند، انسا ن هاي ساخته شده مطابق عالي ترين مدل انسانيت. آن مدلي که خداي انسان براي انسان معين کرده است. پيغمبر(ص) فرمود: « انا اديب الله و علي اديبي» (بحار، ج ۱۶، ص ۲۳۱) من تربيت شده خدا هستم و علي(ع) تربيت شده من است. علي (ع) يعني يک انسان نمونه، يک انسان کامل؛ زهرا(س) يعني يک انسان نمونه، يک انسان کامل. علي (ع) انساني است که سخن او، رفتار و کردار او، نمونه و درس است و زهرا(س) همچنين. (آشنايي با قرآن، ج ۷، ص ۵۶)


حقيقت کوثر
قرآن درباره حضرت صديقه طاهره مي فرمايد: « انا اعطيناک الکوثر»، کلمه اي بالاتر از کوثر نيست. در دنيايي که زن را شر مطلق و عنصر فريب و گناه مي دانستند، قرآن مي گويد: فاطمه نه تنها خير است بلکه کوثر است، يعني خير وسيع، يک دنيا خير. (حماسه حسيني، ج ۱، ص۳۲۷). آيه «انا اعطيناک الکوثر» مخصوصا به قرينه «ان شانئک هو الابتر» اشاره به کثرت ذريه است. البته تنها کثرت ذريه، کوثر و خير کثير نيست؛ طيب بودن و صالح بودن و مصلح بودن و ستون فقره اسلام بودن نيز در اين امر دخالت دارد. پس تنها نظر به کميت نيست، کيفيت هم در نظر است.عملا معلوم شد که نسل پيغمبر که از بطن زهراست واقعا کوثر است؛ يعني خود زهرا کوثر است، از زهرا کما و کيفا خيرات کثير ظاهر شد.حضرت زهرا(س) به حسب ظاهر در ۱۸ سالگي از دنيا رفت. در زمان حياتش به خاطر اين که تحت شخصيت و عظمت رسول خدا(ص) و اميرالمومنين(ع) بود، بروز زيادي نداشت و ادب هم همين را اقتضا مي کرد، ولي به حکم مثل معروف « اي بسا شاعر که بعد از مرگ زاد» زهرا(س) بعد از مرگش به وسيله ذريه پاکش زنده شد، خون پاک و پرجوش زهرا(س) در رگ فرزندانش اثر کرد. در ميان قريش، هاشميان و در ميان هاشميان، علويان و در ميان علويان، فاطميان ممتازند. ستون فقرات اسلام بني فاطمه اند. ائمه، علما، حکما، سياسيون، شعرا، انقلابيون و نهضت کنندگان، آمران به معروف و ناهيان از منکر و بالاخره مصلحين از ميان اين ها برخاسته اند. اين است سر خمس که نسب سادات، ممتاز و مشخص باشد و اين است سر «قل لا اسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربي» (شوري/۴۲) و اين است سر اين که پيامبر(ص) ۴۰ روز خود را با رياضت تصفيه مي کند تا نطفه زهرا(س) منعقد شود.نسل زنده اين است که در قرن سيزدهم و چهاردهم افرادي مثل ميرزاي شيرازي پيدا مي شوند و گوهر خود را با تحريم تنباکو ظاهر مي کنند و يا افرادي مثل سيدجمال الدين اسدآبادي پيدا مي شوند و نهضت هاي اسلامي را پايه گذاري مي کنند. خون فاطمي در رگ هاي سيدجمال الدين مي جوشد. (يادداشت هاي استاد، ج ۹، ص۳۰۳




برچسب ها :

انتظار منجى موعود از سويى عاملى براى پايدارى و شكيبايى در برابر سختى‏ها و مشكلات عصر غيبت و از سويى ديگر عاملى براى پويايى، تحرك و آماده‏باش هميشگى شيعيان است. براساس تعاليم ائمه معصومين، عليهم‏السلام، منتظر بايد هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگى خود را چنان سامان دهد كه هر زمان اراده خدا به ظهور تعلق گرفت بتواند با سربلندى در پيشگاه حجت خدا حاضر شود.
به عبارت ديگر انتظار ظهور حضرت حجت، عليه‏السلام، در آينده‏اى نامشخص هم بيم‏دهنده و هم نويدبخش است. بيم‏دهنده است؛ چراكه منتظر با خود مى‏گويد: شايد همين سال، همين ماه و يا همين روز ظهور رخ دهد و لذا بايد آماده حضور در پيشگاه حجت خدا و ارائه اعمال خود به آن حضرت باشم. و اميدبخش است؛ چراكه منتظر با خود مى‏انديشد: شايد در آينده‏اى نزديك ظهور واقع شود و سختى‏ها و مشكلات او به پايان برسد و لذا بايد پايدارى و مقاومت ورزيد و تسليم جريان‏هايى كه در پى غارت همه سرمايه‏هاى ايمانى و اعتقادى‏اند نشد.
آنچه درباره نقش سازنده انتظار گفته شد تنها زمانى مفهوم خود را بدرستى باز مى‏يابد كه بدانيم در مذهب شيعه ?منجى موعود? تنها به عنوان انسان برترى كه در آخرالزمان زمين را از عدالت پر مى‏سازد و انسان‏هاى در بند را رهايى مى‏بخشد مطرح نيست؛ بلكه در اين مذهب او به عنوان تداوم‏بخش رسالت انبيا، وارث اولياى الهى و در يك كلام ?حجت خدا? بر50روى زمين نيز مطرح است. حجتى كه زنده، شاهد و ناظر بر اعمال آدميان است و بنابراين نقش او در زندگى فردى و اجتماعى انسان‏ها تنها به آخرالزمان و زمان ظهور منحصر نمى‏شود و وجود او در لحظه‏لحظه زندگى ساكنان زمين نقش دارد.
به اعتقاد شيعه حجّت خداوند بر روى زمين از طرفى دليل و راهنماى آشكار مردم به سوى صراط مستقيم و از طرف ديگر ملاك و معيارى است كه انسان‏ها مى‏توانند با رجوع به او ميزان انطباق خود را با دين خدا بسنجند.
با توجه به اين مفهوم آنكه در انتظار ظهور حجّت است خود را مكلف مى‏كند كه تا همه مناسبات فردى و جمعى‏اش انعكاس انتظارش باشد؛ زيرا در غير اين صورت انتظار مفهوم خود را از دست مى‏دهد و به لقلقه زبان تبديل مى‏شود. منتظر نمى‏داند حجت خدا كدامين روز مى‏آيد؛ اما مى‏داند بايستى چنان زندگى كند كه هر زمانى ايشان ظهور كرد اعمال و شيوه زندگيش را بپذيرد.
به بيان ديگر تنها كسانى در زمان ?ظهور? سربلندند كه در زمان ?غيبت? در جهت تأمين رضايت مولايشان تلاش كرده باشند.
اين معنا را بصراحت مى‏توان از قرآن و روايات استفاده كرد. در يكى از آيات قرآن كريم آمده است:
روزى كه برخى نشانه‏هاى خدا آشكار شود، ايمان كسى كه پيش از آن ايمان نياورده يا به هنگام ايمان كار نيكى انجام نداده است، براى او سودى نخواهد داشت. بگو چشم به راه باشيد، ما نيز چشم به راهيم.
در ذيل آيه يادشده، روايات متعددى به طريق شيعه و اهل سنّت نقل شده كه در آنها ?روزى كه برخى نشانه‏هاى خدا آشكار شود? به زمان ظهور حضرت مهدى، عليه‏السلام، تفسير شده است.
از جمله در روايتى كه از امام صادق، عليه‏السلام، در تفسير آيه مزبور وارد شده، چنين آمده است:مراد از نشانه‏ها امامان هستند و آن نشانه‏اى كه انتظار كشيده مى‏شود، قائم، عليه‏السلام، است




برچسب ها :

کتاب“مِکیال المکارم”نوشتۀ آیت‌الله محمد تقی موسوی اصفهانی، یکی از کتاب‌های معتبر و باارزش در زمینۀ مهدویت است.

۱٫ تحصیل شناخت صفات و آداب و ویژگی‌های آن حضرت

۲٫ رعایت ادب نسبت به ایشان

۳٫ اظهار محبت نسبت به آن حضرت به طور خاص

۴٫ محبوب نمودن ایشان در میان مردم

۵٫ انتظار فرج و ظهور آن حضرتعلیه السلام

۶٫ اظهار اشتیاق به دیدار آن بزرگوار

۷٫ ذکر مناقب و فضائل آن حضرت علیه السلام

۸٫ اندوهگین بودن مؤمن از فراق آن حضرت علیه السلام

۹٫ حضور در مجالس ذکر مناقب و فضائل آن حضرت علیه السلام

۱۰٫ تشکیل مجالس ذکر مناقب و فضائل آن حضرت علیه السلام

۱۱٫ سرودن شعر در فضایل و مناقب آن حضرت علیه السلام

۱۲٫ خواندن شعر در فضایل و مناقب آن حضرت علیه السلام

۱۳٫ قیام به هنگام یاد شدن نام و یا القاب آن حضرت علیه السلام

۱۴٫ گریستن بر فراق آن حضرت علیه السلام

۱۵٫ گریاندن بر فراق آن حضرت علیه السلام

۱۶٫ خود را به گریه کنندگان شبیه نمودن بر فراق آن حضرتعلیه السلام

۱۷٫ درخواست معرفت امام عصر علیه السلام از خداوند عزوجل

۱۸٫ تداوم درخواست معرفت آن حضرتعلیه السلام

۱۹٫ مداوت به خواندن دعای غریق ( یا الله، یا رحمن، یا رحیم، یا مقلب القلوب …)

۲۰٫ دعا در زمان غیبت آن حضرتعلیه السلام




برچسب ها :


 با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی‌نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر می‌شد و به سوگواری می‌پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی‌گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می‌نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.

هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع‌آوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عده‌ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید. عمر نیز با عده‌ای به همراه پاره آتش، روانه خانه فاطمه (علیها السلام) شد. هنگامی که بر در خانه حاضر شد، فاطمه (علیها السلام) به پشت در آمد و علت حضور آنان را جویا شد. عمر علت را حاضر نمودن امام علی (علیه السلام) و دیگران در مسجد برای بیعت با ابوبکر عنوان نمود. فاطمه (علیها السلام) آنان را از این امر منع نمود و آنان را مورد توبیخ قرار داد. در نتیجه عده‌ای از همراهیان او متفرق گشتند. اما در این هنگام او که از عدم خروج معترضین آگاهی یافت، تهدید نمود در صورتی که امام علی (علیه السلام) و سایرین برای بیعت از خانه خارج نشوند، خانه را با اهلش به آتش خواهد کشید. و این در حالی بود که می‌دانست حضرت فاطمه (علیها السلام) در خانه حضور دارد. در این موقع عده‌ای از معترضین از خانه خارج شدند که مورد برخورد شدید عمر قرار گرفتند و شمشیر برخی از آنان نیز توسط او شکسته شد. اما همچنان امیر مومنان، فاطمه و کودکان آنان در خانه حضور داشتند. بدین ترتیب عمر دستور داد تا هیزم حاضر کنند و به وسیله هیزمهاي گردآوری شده و پاره آتشی که با خود همراه داشت، درب خانه را به آتش کشیدند و به زور وارد خانه شدند و به همراه عده‌ای از همراهانش خانه را مورد تفتیش قرار داده و امام علی را به زور و با اکراه به سمت مسجد کشان کشان بردند. در حین این عمل، فاطمه (علیها السلام) بسیار صدمه دید و لطمات فراوانی را تحمل نمود اما باز از پا ننشست و بنا بر احساس وظیفه و تکلیف الهی خویش در دفاع از ولی زمان و امام خود به مسجد آمد. عمر و ابوبکر و همراهان آنان را در مسجد رسول خدا مورد خطاب قرار داد و آنان را از غضب الهی و نزول عذاب بر حذر داشت. اما آنان اعمال خویش را ادامه دادند.




برچسب ها :




برچسب ها :




برچسب ها :

1. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

2. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

3. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

5. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود: یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

6. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیا قابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می‌گذارد.

7. تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مۆمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مۆمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند.

8. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مۆمنین و مۆمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعداً خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

9. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و…. کار محبت همین است.

10. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد میکند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.

11. خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.

12. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

13. از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آن را به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمۆمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله.

14. دل های مۆمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است... شخصِ تنها، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود، بلکه متنجس را هم پاک میکند.

15. هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در «إلّا» تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه «الله» را بگو همه ی دلت را تصرف کند.




برچسب ها :

هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل شود . هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست،بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.

پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه،آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند .

رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند،او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود .تحقیقات پرفوسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد..

بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد،آن را مومیایی کرده اند . اما مسئله ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.

پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا ) بود که یکی از حضار در گوشی به او یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مور غرق شدن فرعون است.

ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری.

موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر میکرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن می‌گوید در حالی که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمی‌آورد... و با خود میگفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟ و آیا ممکن است که محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟

او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.

پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود:

{فَالْیَوْمَ نُنَجِّیكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آیَةً وَإِنَّ كَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ:پس امروز تو را با بدن بى‏جانت نجات داده در مرتفعى از ساحل دريا مى‏افكنيم تا براى كسانى كه پس از تو مى‏آيند نشانه‏اى (از قدرت خدا و ذلت طاغوت‏ها) باشى، و حقّا كه بسيارى از مردم از نشانه‏هاى ما غافلند. [یونس:92]

این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد:من به اسلام و به این قرآن ایمان آوردم.

موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده ذر عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد.و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد

(لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حكیم حمید:نه از پيش روی باطل بدو راه يابد و نه از پس نازل شده از جانب خداوندی حکيم و ستودنی است). [فصلت:42]

حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتابی بود بنام: ( قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید).




برچسب ها :



صفحه قبل 1 ... 44 45 46 47 48 ... 58 صفحه بعد