درباره

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ جهت آشنایی با اهل بیت(ع) می باشد و شعر هایی از کتاب «از خدا تا خدا» که نوشته خودم است در اینجا قابل رویت است
منوی اصلی
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 156
بازدید دیروز : 173
بازدید هفته : 329
بازدید ماه : 1360
بازدید کل : 60415
تعداد مطالب : 573
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز









شهید مهدی باكری، معتقد بود كه نیروهای تخریب، خالص و مخلص هستند و بدون ریا كار می‌كنند. داخل مسجد كه می‌شد، بدون آنكه بداند چه كسی پیش نماز است، اقتدا می‌كرد. ما به ایشان می‌گفتیم: خودتان بروید جلو و نماز بخوانید؛ ولی نمی‌پذیرفت. یك روز منتظر شدیم تا بیاید؛ ولی ایشان دیر آمد. یكی از برادران به عنوان امام جماعت نماز خواند. بعد از نماز متوجه شدیم كه آقا مهدی به ایشان اقتدا كرده است. بعد از پایان نماز، به آرامی بلند شد و خواست بیرون رود كه از او پرسیدیم: چرا خودتان پیش نماز نمی‌شوید؟ یك روز با اصرار ایشان را به مسجد آوردیم و تأكید كردیم حتماً باید برود جلو نماز بخواند. شهید جوادی از آقا مهدی تقاضا كرد جلو برود و نماز را شروع كند. او گفت: شما از من ارجح هستید. ما باید به شما اقتدا كنیم. آقا مهدی گفت: من به نیروهای تخریب ایمان دارم؛ چرا كه اینها می‌روند و خود را فدا می‌كنند و خالص و مخلص هستند و بدون ریا كار می‌كنند   شهید مهدي باكري
منبع : راوی: اكبر سعادت لو، ر. ك:روايت عشق، ص 69 - 70.




برچسب ها :

تقوا، تقوا اساس كار است .اگر تقوا نباشد اكثر عبادات به خاطر غير خدا مي شود

شهيد سيد عباس جولايي

 




برچسب ها :

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :لقمان حكيم، هنگامى كه پسرش را موعظه مى‏كرد، به او گفت: «اى پسرم! كيست كه از خداوند عز و جل سراغ گرفت، ولى او را نيافت؟ و كيست كه به خدا پناه بُرد ، ولى خدا از او دفاع نكرد؟ يا كيست كه به خدا توكّل كرد ، ولى خدا او را كفايت ننمود؟»

منبع: كنز الفوائد : ج 2 ص 68 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 112 ح 87 .

هر كس كم بخورد ، بدنش سالم مى‏ماند و صفاى دل مى‏يابد ، و هر كه پرخورى كند ، بدنش بيمار و قلبش سخت مى‏شود .

منبع: ميزان الحكمه ، ح 579 .

همانا پاره‏اى از شعرها حكمت ، و برخى از بيان‏ها سحرآميز است .

منبع: الأمالى ، صدوق ، ص 495 .
از زيباترين زيبايى‏ها نغمه آواز خوش است .
منبع: الكافى ، ج 2 ، ص 615 .
من معلّم برانگيخته شدم . .
منبع: كنزالعمّال ، ح 28873 .
بخشنده‏ترين شما پس از من ، كسى است كه دانشى بياموزد ، آن‏گاه دانش خود را بپراكند .
منبع: ميزان الحكمه ، ح 13825
كسى كه در پى تحصيل علم رود ، اين عمل كفّاره گناهان گذشته او است .
منبع: ميزان الحكمه ، ح 17742 .




برچسب ها :

انسان پس از خلقت موظف شده است در مسیر بندگی خدای متعال در حرکت باشد و از آنچه منافات با بندگی خدا دارد اجتناب کنند و اگر اجتناب نکند در ورطه سقوط قرار میگیرد و در دامن شیطان و اطاعت از او قرار میگیرد.

قرآن می فرماید: «انّ السمع و البصر والفواد کل اولئک کان عنه مسئولا»

بدرستی که از گوش و چشم و قلب در قیامت سوال می شود و از رفتارشان مواخذه می شود در صورتی که این اعضا به گناهان آلوده شوند ارزش انسان را تا حد سقوط و کم ارزشتر شدن از سایر موجودات پایین می آورد.

در حقیقت انسان بین دو انتخاب اختیار دارد  یا به خواسته های نامشروع اعضا و جوارح بدن پاسـخ مثبت دهد یا به انها پاسـخ ندهد.اگر پاسـخ ندهد ارزشمند می شود و اگر پاسـخ دهد  از ارزش ساقط می شود.

آقا امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «من غلب عقله شهوته فهو خیر من الملائکه و من غلب شهوته عقله فهو شر من البهائم» کسی که عقل خود را برخواسته های نامشروع و میل باطلش غلبه دهد از ملائکه ارزشمندتر می شود و کسی که خواسته های نامشروع و میل باطل خود را بر عقل خود غلبه دهد پست تر از حیوانات می شود.

چشم می تواند انسان را ملکوتی کند یا می تواند انسان را مُلکی کند،  می تواند انسان را آسمانی کند و یا می تواند زمینی کند.

نعمت چشم بالاتر از ان است که انسان این عضو شریف و قیمتی را به هر گناه و هر نگاه ناروایی آلوده و پست و بی ارزش کند. پس چه بهتر اینکه قدر چشم دانسته شود.

در روایتی آمده که : ابابصیر نابینا در محضر امام باقر علیه السلام در مسجدی حضور داشت در حالی که ابابصیر نابینا بود ولی امام باقر را می دید . امام علیه السلام از ابابصیر خواست که از مردم بپرسد آیا امام باقرعلیه السلام را می بینند ؟ وقتی ابابصیر سوال کرد: مردم گفتند ما امام باقر علیه السلام را نمی بینیم در حالی که امام علیه السلام در مسجد و کنار ابابصیر بودند. و دلیل انکه دیگران امام را نمی دیدند به خاطر آلودگی چشمشان بود.

در این زمینه شاعر می گوید:

چشم دل باز کن که جان بینی    آنچه نادیدنی است آن بینی

از مزید حیات درگذری           وسعت ملک لامکان بینی

بنابراین حیف نیست چشمی که می تواند نادیدنی ها را ببیند به امر شیطان به جایی دوخته شود که موجب این همه سقوط و از دست دادن کمال شود؟

لذا در آیات و احادیث زیادی توصیه شده است که مواظب چشم خود باشید.

قران می فرماید: «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک اذکی لهم» چشم فرو بستن از نامحرم موجب پاکی و رستگاری است .

و نیز قرآن می فرماید: «والله یَعلَمُ خائِنَةُ الأعیُن» خدا چشم هایی را که به خیانت گردش می کند می داند.

پیامبراکرم صلی الله علیه واله وسلم می فرماید: نگاه کردن تیر مسمومی از تیرهای شیطان است پس کسی که از ترس خداوند نگاه مسموم را ترک کند خداوند ایمانی به او عطا می کند که شیرینی اش را در قلبش احساس می کند.

امام صادق علیه السلام می فرماید: نگاه به نامحرم شهوت را در دل غرس می کند و این کار برای صاحبش از حیث فتنه کافی است.

و نیز امام صادق علیه السلام می فرماید: کسی که از نگاه به نامحرم پرهیز کند خدای متعال در قیامت از حورالعین به او تزویج فرماید.

معصوم علیه السلام می فرماید: نگاه به نامحرم موجب کوری چشم می شود. (کوری باطن)

از نظر علمی یک چهارم مغز اطلاعات بینایی را تحلیل و ذخیره می کند بنابراین کسی که به نامحرم نگاه می کند متابولیسم قند و چربی خونش دچار تغییرات می شود و موجب افزایش قند و چربی می شود و همین عوارض در دراز مدت موجب کوری چشم می شود.

برعکس نگاههایی که نامشروع است در مواردی توصیه به نگاه چشم شده است که این نوع نگاه، موجب افزایش بینایی چشم می گردد.

در حدیث امده که معصوم علیه السلام فرموده: «خمسة تزید فی النظر النظر الی الکعبة والنظر الی المصحف و النظر الی الماء الجاری و النظر الی الاخضراء و النظر الی الوالدین » پنج چیز نور چشم را زیاد می کند: نگاه کردن به خانه خدا. نگاه کردن به قرآن، و نگاه کردن به آب جاری رونده و نگاه کردن به چمن و طبیعت و نگاه کردن به چهره پدر و مادر.

درحدیث دیگری آمده: «ان للإنسان اربع اعین» هر انسانی دارای 4 چشم است  دو چشم سر و دو چشم دل. که اگر دو چشم سر آلوده به گناه شود دو چشم دل برای همیشه نابینا  می شود و اگر دو چشم سر از گناه اجتناب کند دو چشم دل باز می شود. و آنچه نادیدنی است آن بیند.

پسرم! برخی از افراد به خاطر عواقب گناه چشم چرانی معتقدند که باید چشم را کور کرد زیرا راهی نیست که انسان ترک گناه کند و به همین دلیل شعری سروده اند که می گوید:

زدست دیده و دل هر دو فریاد    که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد    زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

اما این راه و روش راه و روش عاقلانه و درستی نیست و انسانی که چشم نداشته باشد و گناه چشم نکند هنری نکرده است  تا ایمان خود را اثبات کند بلکه ایمان زمانی ارزش دارد که انسان چشم داشته باشد ولی از گناه چشم خود را باز دارد و گناه نکند.پس:

پسرم! حیف نیست شیعه علی علیه السلام باشی و چشم خود به معصیت بگردانی؟ و خود را در اختیار شیطان قرار دهی؟!!

حیف نیست پیرو امام زمان علیه السلام باشی و چشم خود به حرام آلوده سازی؟!!

نگاه کردن به چهره حرام کجا نگاه کردن به قرآن کجا!!

نگاه کردن به صحنه نامشروع کجا نگاه کردن با رحمت به چهره پدر و مادر کجا!!

نگاه کردن به موارد حرام کجا نگاه کردن به جمال دلربای امام زمان علیه السلام کجا!!

چشم از گناه پوشاندن نتایجی در بردارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم.

نتایج جلوگیری از گناه چشم:

1-  دیدن شگفتی ها:

پیامبراکرم صلی الله علیه واله وسلم می فرماید:« غضوا ابصارکم ترون العجائب»: چشم هایتان را از نامحرم و حرام بپوشید تا عجائب و شگفتی ها را ببینید.

2- راحتی قلب:

آقا امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «من غض طرفه اراح قلبه» کسی که از نامحرم چشم بپوشد قلبش راحت است.

3-  نیکو شدن خلق و خوی:

آقا امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «من غض اطرافه حسنت اوصافه»  کسی که نگاه خود را  کنترل کند و از نامحرم ببندد اخلاق و صفاتش نیکو می شود.

4-  پاداش الهی:

آقا امام صادق علیه السلام می فرماید: «من نظر الی امرأة فرفع بصره الی السماء او غمض بصره لم یرتد الیه بصره حتی یزوجه الله من الحورالعین» کسی که زنی را ببیند و بلافاصله نگاه خود را به آسمان بیندازد یا چشم خود را از نگاه حرام ببندد چشم باز نگرداند مگر آنکه خداوند متعال از حوریان بهشتی به عقد او درآورد.

5- چشیدن شیرینی و لذت ایمان:

پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «النظر سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوته فی قلبه» نگاه به نامحرم تیری زهر آلود از تیرهای شیطان است و هر کس از ترس خدا نگاه به حرام و نامحرم را ترک کند خدای متعال ایمانی به او عطا خواهد فرمود که شیرینی آن را در دل خود احساس می کند.

6- شجاعت و دلیری:

پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «اشجع الناس من غلب هواه» شجاع ترین مردم کسی است که بر خواهش های نفسانی اش چیره و مسلط شود.

7- در امان ماندن ناموس:

آقا امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «کما تدین تدان» هر گونه که باشی همانگونه جزا بینی.

پس اگر از نامحرم چشم نپوشی به ناموست نگاه کنند و اگر از نامحرم لذت ببری با نگاه کردن به ناموس تو لذت می برند.

شاعر می گوید:

هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان      پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان

شخصی از امام صادق علیه السلام سوال کرد: یابن رسول الله آیا نگاه کردن پشت سر زنهایی که عبور می کنند جایز است؟ حضرت فرمود: اگر به ناموست چنین نگاه شود خشنود می شوی؟ آنگاه حضرت فرمود: برای مردم همان را بخواهید که برای خود می خواهید.




برچسب ها :

 
روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) شخصی خدمت حضرت آیةالله بهجت عرض کرد:
 
آقا تسلیت عرض میکنم، به حضرت زهرا (سلام الله علیها) سیلی زدند...
 
حضرت آیةالله بهجت فرمودند: الآن هم به حضرت زهرا (سلام الله علیها) سیــــلی می زنند.
 
عرض کردند: الآن چطور به حضرت سیلی می زنند؟
 
آیةالله بهجت فرمودند: هر شیعه با رفتارش و بی حجابی‌اش سیلی به صورت حضرت زهرا (سلام الله علیها) می زند.




برچسب ها :

احادیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم):
دست دادن به نامحرم
1.. هر کس با نامحرم دست بدهد، روز قیامت در غل و زنجیر به محشر وارد می‌شود و خداوند دستور می‌دهد که او را به آتش جهنم بیفکنند.
هزار سال حبس برای شوخی با نامحرم
2. هر کس با نامحرم شوخی کند، در مقابل هر کلمه حرامی که به او گفته است، هزار سال حبس خواهد شد.
3. هرکس با غیر همسر خویش شوخی و مزاح کند به اندازه هر کلمه ای که در دنیا سخن گفته باشد، خداوند هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت.
در مورد نامحرم عفت داشته باشید تا به زنانتان تعرض نشود
4. در مورد زنان مردم عفت بورزید تا دیگران نیز در مورد زنان شما عفت بورزند و زنان شما از تعرض نامحرمان در امان بمانند.
نگاه با لذّت به نامحرم تیر شیطان
5. نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است هر کس آن را از خوف خدا ترک کند خداوند حلاوت ایمان را به او می‌چشاند.
چشم پوشی از نامحرم موجب نکاح حورالعین
6. هر کس نامحرمی را دید و چشم خود را به طرف آسمان بلند کرد یا بست، خداوند در بهشت، حورالعین بهشتی را به عقدش درمی‌آورد.
چشمی که از نامحرم پوشیده شود در قیامت گریان نیست
7. تمام چشم‌ها در روز قیامت گریان خواهد شد، مگر چشمی که از خوف و عظمت خدا بگرید، و چشمی که از حرام بسته شود، و چشمی که در راه خدا شب‌ها بیدار بماند و شب زنده داری کند.
نگاه با لذّت به نامحرم و میخهای آتشین جهنم به چشم او
8. هر کس چشمان خود را از نگاه به زن نامحرم پرکند (و با خیال راحت به این نگاه خود ادامه دهد)، خداوند متعال در روز قیامت میخ‌های آتشین به چشمان او فرو خواهد برد و بعد از رسیدگی به کار مردم، دستور خواهد داد که او را به آتش جهنم بیندازند.
لعنت خدا و ملائکه بر کسی که خوشبو از خانه خارج شود تا وقتی که به خانه برگردد
9. هر خانمی که خود را معطر و خوشبو کند (عطر بزند) و سپس از خانه خارج شود، همواره مورد لعنت خدا و ملائکه خواهد گرفت، تا وقتی که به خانه برگردد، هرچند برگشتش به خانه طول بکشد.
خلوت نکردن با نامحرم
10. شیطان به حضرت موسی علیه السلام گفت : ای موسی! با زنی که به تو محرم و یا حلال نیست خلوت مکن (تنها مباش، به خاطر آنکه هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمی‌کند، مگر این که من همراه آن دو هستم. (و خودم شخصاً آن دو را برای گناه و رابطه نامشروع تحریک و وسوسه می‌کنم).
احادیثی از أئمّه معصومین (علیهم السلام):
نزول بلا و بدبختی و انحراف دل بخاطر گفتگوی بالذت با نامحرم
1.. آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه ‌السلام): اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل‌ها را منحرف می‌سازد.
امام زمان (علیه السلام) از خلوتهایمان آگاه هست
2. یکی از راویان می‌گوید در کوفه به زنی قرآن می‌آموختم، روزی با او شوخی کردم، بعد به دیدار امام باقر (علیه‌السلام) شتافتم، امام باقر علیه السلام فرمود: آن که (حتّی) در پنهان مرتکب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجّهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهره‌ام را پوشاندم و توبه کردم، امام فرمود: تکرار نکن.
گفتگو با نامحرم از دام‌های شیطان
3. امام باقر (علیه‌السلام): سخن گفتن با زن نامحرم، از دام‌های شیطان است.
بیش از پنج کلمه (در موضوعات ضروری) بانامحرم سخن گفته نشود
4. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمان داده بود که زن مسلمان با مردان نامحرم بیش از پنج کلمه – که آن هم در موضوعات ضروری باشد- سخن نگوید.




برچسب ها :

حجاب اصلی ترین دلیل اثبات عفت و پاکدامنی است و یکی از ملکات اخلاقی ستوده است که موجب حفظ کرامت و ارزش انسانی و قرار گرفتن نیاز جنسی در مسیر انسانی(خانواده) می شود.

حجاب در آیات قرآن و روایات:

قبل از طرح موضوع لازم است با سه واژه «خمار = مقنعه»، «جلباب = چادر» و «سراویل = شلوار» که نقش كليدي در ایجاد حجاب اسلامي دارند آشنا شویم.

1- ضرورت پوشيدن خمار «مقنعه»

قرآن در سوره نور آيه 31 میفرماید: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ...» زنان ‏بايد روسری خود را بر روی سينه و گريبان خويش قرار دهند...

البته روسری خصوصيتی ندارد ، بلکه مقصود پوشيدن سر و گردن و گريبان‏ است. و دلیل این سفارش قرآنی این است که زنان عرب معمولا پيراهنهائی می‏پوشيدند كه گريبانشان باز بود و دور گردن و سينه را نمی‏پوشانيد و روسريهایشان را از پشت سر می‏آويختند و قهرا گوشها و بناگوشها و گوشواره‏ها و جلوی سينه و گردنشان‏ نمايان می‏شد. ولی با نزول این آیه دستور الهی آمد كه زنان بايد قسمت آويخته همان روسريها را از دو طرف روی سينه و گريبان خود بيفكنند تا قسمتهای ياد شده پوشيده‏ گردد.

راغب اصفهانی ذيل واژه خمار مي نويسد: خمار در اصل به معناي پوشاندن چيزي است و در اصطلاح پارچه اي كه زن سرش را با آن مي پوشاند اطلاق مي شود و نكته اي كه قابل توجه است اين است كه كاركرد مقنعه فقط پوشاندن سر نيست؛ بلكه بايد گريبان را نيز بپوشاند و اين معنا از كلمه «جيوب» فهميده مي شود.

2- ضرورت پوشيدن جلباب «چادر»

قرآن در سوره احزاب آيه 59 میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لأزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند این برای آنکه {به عفّت و پاکدامنی} شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است.

3- ضرورت دوری از تبرّج «خودنمائی»

قرآن در سوره احزاب آيه 33 میفرماید: «وَ قَرْنَ فىِ بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبرََّجْنَ تَبرَُّجَ الْجَهِلِيَّةِ الْأُولىَ...‏» و در خانه هاى خود بنشينيد، و چون زنان جاهليت نخست خودنمايى نكنيد...

در آیین مقدس اسلام كه برنامه جامع سعادت و كامیابی بشر است موضوع زیبایی و زیبا دوستی و آرایش و پیرایش جایگاه مهمی دارد و اسلام پیروان خود را به زیبایی و آرایش و استفاده از نعمت‌های ظاهری  توصیه می‌كند، تا یكی از خواهشهای طبیعی بشر یعنی جمال دوستی وی ارضاء شود.

امام باقر(علیه السلام) می ‌فرماید: شایسته نیست كه زن خود را به زیور آرایش ندهد، لاأقل باید گردن‌بندی به گردن بیاویزد.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: وقتی خداوند به بنده‌اش نعمتی عطا می‌كند، دوست دارد آن را بـببیند، چرا كه خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.

لذا در اسلام پوشیدن لباس زیبا، مسواك زدن، شانه و روغن زدن به مو، معطر بودن، انگشتر به دست كردن و آراستن خود خصوصاً هنگام عبادت و معاشرت در اجتماع یا محیط خانواده از مستحبات مؤكد است. ولی آنچه مورد مذمت قرآن و اسلام قرار دارد «تبّرج» و خودنمائی و آشكار كردن زینت در محافل اجتماعی و برای غیر محارم است كه باعث فساد و برانگیخته شدن شهوت و در نتیجه گناه و آلودگی می‌شود.

ابن منظور گفته: تبرّج {یعنی} آشكار نمودن زینت و هر چیزی است كه شهوت مرد را برانگیزاند.

4- ضرورت پوشیدن سراویل «شلوار»

آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند: خدمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در نزدیکی بقیع نشسته بودیم، زنی سوار بر الاغ از آنجا عبور می کرد که ناگهان به پا زدن الاغ از آن افتاد، پیامبر رویش را برگرداند، اصحاب گفتند: آن زن پایش پوشیده بود و پیامبر فرمود: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُتَسَرْوِلَاتِ ثَلَاثاً؛ أَيُّهَا النَّاسُ اتَّخِذُوا السَّرَاوِيلَاتِ فَإِنَّهَا مِنْ أَسْتَرِ ثِيَابِكُمْ وَ حَصِّنُوا بِهَا نِسَاءَكُمْ إِذَا خَرَجْنَ.

خداوند بیامرزد زنانی که شلوار می پوشند. ای مردم، شلوارها را برای پوشش برگیرید زیرا آنها پوشاننده ترین لباسها است و بوسیله آن حجاب زنان خود را هنگام خروج از خانه حفظ کنید.

بنابراین از کنار هم قرار دادن خمار(مقنعه؛ برای پوشاندن سر و گردن) و جلباب(چادر؛ برای پوشاندن تمام بدن) و همچنین سراویل(شلوار؛ برای پوشاندن تمام پاها)، به یک حجاب کامل در زن می رسیم.

دختران و زنان با رعايت «حجاب» علاوه بر اعلام عفت خود، موجب عفت خود و جامعه میشوند، بنابراين رعايت حجاب بهترين راه اعلام عفت است و ثمره آن امنيت جنسي است، همان امنيتي كه امروزه حلقه مفقوده‌اي در جوامع غربي و غرب زدگان است.

هر دختر و خانم با وقار و متدین و محترم؛ با رعایت حجاب و عفّت خود در جایگاهی بالا قرار می گیرد و کرامت نفس خود را حفظ می کند و در پی آن مردم هم با محترمانه برخورد می کنند. ولی اگر حجاب نداشته باشد و عفّت خود را حفظ نکند از خود امواجی به دیگران منتقل می کند که «من ارزشی ندارم، هر طور می خواهید با من رفتار کنید» آنگاه مردم هم براساس همین حس که از بی حجاب یا بدحجاب به آنها ساطح می شود رفتار می کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای (مدّظلّه) نیز میفرماید:‌ انسان در معرض آسیب قرار دارد و همه باید مراقب رفتار خود باشیم و بدانیم برخی مظاهرِ خودنمایی، بی تقوایی و رعایت نکردن حجاب و عفاف آثار مخرب و ماندگاری بر اخلاق و سیاست جامعه دارد و در این زمینه باید خود زنان، بیشتر مواظبت کنند.




برچسب ها :

یکى از نکات اساسى که زمینه اى براى عمل بـه احکام است, شناخت جـایگاه هر چیز در نظام هستـى است. البـتـه در نظامى که خداوند متـعال در جاى جاى آن دیده مى شود و ارتـبـاط اشیإ و اعمال بـا خداوند بسیار مشهود است و با درک این ارتباط و حضور, بسیارى از مشکلات زندگى بشر حل مى شود.

((حقّ))، بـه عنوان زیبـاترین و پـسندیده ترین واژه آفرینش در تمامى ادیان و جوامع بشرى مورد تـوجه قرار گرفتـه است و حقوق و اداى آنها فراتـر از زمانها و مکانها و اشخـاص و ادیان است. در واقع هر فردى از هر طبقه اجتماعى و از هر دین و ملیت, نسبت بـه اداى حقوق دیگران حساسیت نشان مى دهد و این مطلب, حق و حـقوق را فرازمانى و فرامکانى مى کند.

برخى از اندیشه گران و حکیمان بر این باورند که حجاب، حق الله است و در این باره می ­گویند :

«حرمت زن نه اختصاص بـه خود زن دارد, نه مال شوهر و نه ویژه بـرادر و فرزندانش مى بـاشـد. همه اینها اگر رضایت بـدهند, قرآن راضى نخواهد بـود, چـون حرمت زن و حیثـیت زن بـه عنوان حق الله مطرح است. لذا کسى حق ندارد بـگوید من بـه نداشتـن حجـاب رضایت دادم. از اینکه قـرآن کـریم مى گـوید : هر گـروهى, اگـر راضـى هم باشند, شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا کنید, معلوم مى شود عصمت زن حق الله است.» (١)

پرواضح است آدمى نمى تواند حقوق الهى را کاملا ادا کند ولى بـا انجـام بـرخى کارها مى تـوان رضایت الهى را بـه دست آورد. حـضرت رسول(ص)مى فرماید :

«ان حقوق الله جل ثنائه اعظم من ان یقوم بها العبـاد و ان نعم الله اکثـر من ان یحـصیها (٢)؛ حـقوق خـداوند متعال بـزرگتـر از آن است که تـوسط بـندگان ادا شود و نعمتـهاى خداوند بیشتر از آن است که به شمارش آید.»

و حضرت على(ع)مى فرماید :

«لکنه سـبـحـانه جـعـل حـقه عـلى العـبـاد ان یطیعوه (٣)؛ ولى خداوند متـعال بـر بـندگان حقى قرار داده و آن این است که او را اطاعت کنند.»

اگر چه حق خدا بـزرگ است و قابـل ادا نیست ولى اداى وظایف و اطاعت از خداوند متـعال بـه نوعى اداى حق محسوب مى شود. حجاب که امر خدا است و شارع مقدس بـه عنوان یکى از احـکام ضرورى دین آن را واجب کرده است, بـاید حفظ شود. حفظ این واجـب الهى اطاعت از او است و اطاعت از او حـقى است که بـر بـندگان نهاده است. و هر انسان باورمندى باید تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومى و ... این حد و حق الهى را ادا کند.

پس حکمت حجاب, سنجش میزان عبودیت و اطاعت بندگان است. بانوان با حفظ حجاب می­توانند اطاعت را, که روح و پیام اصلى عبادات بشر اسـت, اثـبـات کنند و در زمره اطاعـت کنندگان الهى قـرار گیرند.

دراین باره به برخی از اصول و پايه‏های عفاف و حجاب اشاره میکنیم باشد که بتوانیم درگسترش فرهنگ خدای زیستن انجام وظیفه کرده باشیم

شناسايی ماهيت هر پديده‏ای (با توجه به اصول و پايه‏های آن) در ژرف‏نگری مؤثر است. هر فرآيندی دارای اصول و مبانی‏ای است که موجب استواری آن در برابر تندباد شبه‏ها و يورش‏ها می‏شود و عفاف از اين فرآيند مستثنا نيست.

در يک نگاه کلی اصول زير را می‏توان به عنوان پايه‏های اساسی در فرهنگ عفاف و حجاب برشمرد:

أ) حجاب و به طريق اَوْلی عفاف (که مقدمه حجاب است) از مصاديق حق اللّه‏ به شمار می‏رود و ادای اين حق از واجبات است. بايد به زن توجه داد که حجاب تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد از حق خودم صرف نظر کردم. حق همسر او هم نيست تا بگويد من راضی‏ام، بلکه حقی است الهی، از اين‏رو اگر زن همسرداری آلوده شد، اگر خودش و شوهرش راضی باشند، پرونده مختومه نمی‏شود بلکه بايد اجرای حد شود و کيفر گردد، زيرا به حق اللّه‏ تجاوز شده است.

در رساله حقوق امام سجاد(ع) حق خدا بر بندگانش با تعبير «و اکبر حقوق اللّه‏ عليک ...» آورده شده، ادای حق خدا اصل حقوق شناخته شده که ديگر موارد از آن جدا می‏شود.

ب) عفاف و حجاب، حق نفس انسان بر او هم هست، پيش از آنکه تکليفی شرعی و اجتماعی باشد. اين مطلب را از رساله حقوق امام سجاد(ع) نيز می‏توان برداشت کرد: «و اما حق نفسک عليک فإن تستوفيها فی طاعة اللّه‏؛ حق نفست بر تو اين است که آن را تمام در راه طاعت خداوند قرار دهی.»

قرار دادن نفس ـ با تمام شئون آن ـ برای پيروی از خدا به جز در سايه عفاف و نيرويی درونی که انسان را از گناه و حرام دور کند، حاصل نخواهد شد. می‏توان از سخن معصوم اين نتيجه را گرفت که حق نفس انسان بر او حرکت براساس عفاف و حيا در زندگی است.

پ) پديده حجاب تنها يک پوشش نيست بلکه نماد باورها و گرايش‏های افراد است، حتی گاه نمادی برای معرفی مليت و فرهنگ بومی می‏باشد. پس می‏توان گفت حجاب، ثمره حيا و عفاف، افزون بر حفظ تن و روان فرد، نماد هويت دينی و ملی است.

ت) حجاب مانع حضور اجتماعی زنان نمی‏شود بلکه حکم حجاب و طرح آن در موارد متعددی در قرآن کريم نوعی امضای حضور اجتماعی زن است زيرا اگر بنا باشد زنان در خانه بنشينند و با نامحرم روبه‏رو نشوند، نيازی به حکم حجاب نخواهد بود.

ث) حجاب و عفاف موجب خودارزشمندی افراد و در نتيجه استواری شخصيت آنان می‏گردد و سطح عزت نفس را بالا می‏برد؛ البته در صورتی که برای اين رفتار، دلايل محکمی آورده شود و آگاهانه گزينش گردد.

ج) عفاف و در پی آن حجاب براساس روايات مانع افسردگی و فرسودگی روحی و روانی می‏شود. حضرت علی(ع) فرمود: «... و ثمرتها قلة الاحزان؛ ثمره و محصول عفاف کم شدن اندوه‏ها است.» بنابراين افراد عفيف دارای نشاط خواهند بود. شايد اين نشاط (که امری درونی و باطنی است و نمود ظاهری آن به صورت لبخند و تبسم ديده می‏شود) به علت پاکی درونی يعنی عفاف باشد.

(1) آیت الـلـه جـوادى آملـى, زن در آینه جـلال و جـمال, ص۴٢۵

(2) علامه محمدباقر مجلسى, بحارالانوار, ج٧٧, ص٧۶

(3) نهج البلاغه, 214




برچسب ها :

به گزارش گروه اينترنتي رهروان ولايت،  بعد از سه سال چادری شدن انگار سالهاست که چادریم. چطور بگم انگار از اول چادری بودم ؛ من چادرنازمو - به تعبیر زیبای شما تاج بندگیم برا خدا- دوست دارم، خیلی خیلی دوست دارم ...
چند روز پیش که راهی اصفهان شده بودیم تو اصفهان که با خانواده در صف بلیط بنای چهلستون بودیم یه خانوم با داشتن چند برگه ای تو دستشون نزدیک من شدن گفتن چند نفرید؟ اولش نگران شدم فکر کردم چطور شده این سوال رو ازم میپرسه؟ اون برگه ها چیه دستش؟! ولی بعد از دیدن برگه ها متوجه شدم برای حجاب کاملم تموم جاهای دیدنی رو میتونیم نیم بهاء دیدن کنیم و من به یاد چادری شدنم افتادم و خاطرات آن برایم تازه شد و ترغیب به نوشتن خاطره شدم...
سه سال پیش همچین روزی بعد از مسافرت چند روزه عید که از شمال به طرف شیراز عازم بودیم - که بین مسیر این دو شهر، به قم مقدس و اصفهان هم رفتیم- وقتی به زیارت حرم مطهر شاه چراغ رفتم دوست نداشتم دیگه چادرمو بردارم.
به مامانم گفتم چادر ملی (فکر میکردم نسبت به بقیه چادرا راحتتره) بخرم؟
هرچی گشتیم نشد که بخرم، نمیدونم شاید هنوز شک داشتم چون خودم هدفمو- چادری شدن برا همیشه- میدونستم.
برای برگشت یه توقف یه روزه تو قم مقدس داشتیم که بعد زیارت خانم حضرت معصومه(سلام الله علیها)- شاید سومین باری بود که تو عمرم قسمت شده بود ولی حس دیگه ای از این زیارت داشتم- دوست نداشتم چادرمو بردارم، اینو بگم من محجبه بودم و همیشه دوست داشتم چادری بشم- کامل بودن این حجابو نسبت به بقیه حجابا قبول داشتم- حتی وقتی دانشگاه قبول شدم به خونواده گفته بودم که دیگه میتونم چادر سرکنم ولی اونا میگفتن ممکنه دست و پاگیر باشه، سخته، بهت نمیاد و از طرفی خودم هم فکر میکردم حرف مردم که وقتی چادر سرکنم چی میگن و یا فکر میکردم لیاقت خاصی میخواد که من هنوز ندارم(به برکت چادرم بعد سرکردنش خیلی چیزا بدست آوردم این تفکر که باید به مرحله خاصی برسیم و بعد چادر سرکنیم واقعا اشتباهه! و اصلا درست نیست چادر سرکردنو به خاطر این تفکر به تاخیر بندازیم) و ...
و خودمو توجیه میکردم که حجابم کامله! و نیازی به چادر نیست .
بالاخره شیطون اگه بخواد هرطوری با هرفکری و هر حرفی نفوذ میکنه
ولی من مطمئن به کامل بودن این حجاب زیبا و دوست داشتنی(چادر –زیبایی بی نهایت وقار-) بودم و هستم...
بالاخره چادر ملی رو خریدم و رفتم زیارت خانم
و دیگه برنداشتم تو ماشین با همون نشستم وقتی بین راه به شهرای دیگه رفتیم چادر سرم بود
وقتی به شهرمون رسیدیم برا عید دیدنی میرفتیم با چادر نازم رفتم
البته آشناهامون چیزایی میگفتن ولی دیگه مهم نبود راستش قبلش در پی اون بودم حجابم رو با راضی نگه داشتن اونا داشته باشم بعضی هاشون میگفتن با حجابی ولی خوش تیپی!(الان با چادرقشنگم بیشتر احساس خوش تیپی میکنم) ولی بعضی هاشون: نه!
نمیشد! هرطوری مدل روسری و هد و زیرشالی و سنجاقای مختلف ... همه و همه، هیچ بود و اونا حرف خودشونو داشتن مثلا اونا ازم میخواستن شال یا روسریمو شل کنم یا میگفتن اون چیه زیرشالت و ...
البته الحمدلله الان بعضی هاشون باحجاب تر نسبت به قبل شدن ...
خوشحالم امیدوارم خدا باقیشون رو هم به راه راست هدایت کنه و قدرت درکشون نسبت به این موضوع بالا بره
بعد تعطیلاتم تو دانشگاه بعضی دوستام تبریک میگفتن بهت خیلی میاد بعضی میپرسیدن چطور چادری شدی؟! میگفتم از قم خریدم، میگفتن پس عنایت خانومه!
راستی یه سال و نیمه که چادر ملی رو کنار گذاشتم و چادر معمولی سرمی کنم چادر معمولی رو اگه کش دار کنیم و جلوشو -تا جایی که راحت بتونیم کارامونو کنیم - دکمه منگنه ای چادر بذاریم بنظرم حجاب کامل تر میشه، من با حجاب کاملم احساس آرامش و اعتماد بنفس میکنم.
و در آخر خدا رو شکر میکنم و سلام بر حضرت معصومه(س) میدم(السلام علیک یا فاطمه المعصومه سلام الله علیها السلام علیک یا کریمه اهل بیت السلام علیک یا بانوی کرامت) که واسطه این عنایت الهی شدن و از خدا خیر دنیا و آخرت رو برای پدر و مادرم میخوام بخاطر تربیت و رفتار صحیحشون که در شناخت صحیح حجاب و عفاف در این راه موثر بودن .
ببخشید اگه طولانی شد؛ از این عنایات الهی هرچی بگی کمه! در حالی که اونطور هم که باید نمیشه وصفشون کرد!




برچسب ها :

مفهوم حجاب
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوششآمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهومپوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششیحجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورتگیرد.
ابعاد حجاب در قرآن
حجاب، به معنایپوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی وسلبیاست.
1_ بُعد ایجابی آن، وجوب پوششبدن؛
2_ بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است.
این دو بُعد باید در کناریکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دومنباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنایعام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام وانواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد بهمعارف اسلامی، مانند
توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که ميتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک
جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلیمیکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه بانامحرم به آن توصیه شدهاند.
هدف حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند استکه به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست میآید.
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات آيه 13(
بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
هُوَ الَّذِیبَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْقَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ.
اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن ونوشتن هم نمي
دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدارا تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمتالهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.
ازقرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی بهتزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است.
حجاب با پوشش مناسب
یاایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی انیعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما (احزاب آيه 59)
ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیزبه زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. وخداوند بخشنده مهربان است.
جلاب يعني پوشش سراسری؛یعنی زن بایدهمه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف ازدسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد
در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن بهمیان آمده است.




برچسب ها :



صفحه قبل 1 ... 36 37 38 39 40 ... 58 صفحه بعد