درباره

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ جهت آشنایی با اهل بیت(ع) می باشد و شعر هایی از کتاب «از خدا تا خدا» که نوشته خودم است در اینجا قابل رویت است
منوی اصلی
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 153
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 167
بازدید ماه : 2223
بازدید کل : 54430
تعداد مطالب : 573
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز









عقوبت دنیوی و اخروی ریختن آبروی مؤمن
امام صادق (ع) می فرمایند: کسی که به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مومن و اینکه او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان می فرستد ولی شیطان هم او را نمی پذیرد. به گزارش جهان به نقل از مهر، از نظر اسلام حفظ جان، مال و آبروی مردم و حتی اندیشه آنان محترم است و ریختن آبروی مؤمن بسیار خطرناک و گناه بزرگی به شمار می رود به همین دلیل است که امام صادق (ع) در حدیثی، حرمت مؤمن را از حرمت کعبه بالاتر دانستند. اما متاسفانه گاهی دیده می شود در جامعه اسلامی حرمت و آبروی اشخاص حفظ نمی شود و با سادگی ابروی مسلمانی را می برند و هیچ توجهی به عقاب دنیوی و اخروی آن ندارند.
آبروی مؤمن به مثابه تمام سرمایه و اعتباری است که در طول زندگی با سختی آن را به دست آورده است. اما این امر مهم که در آیات و روایات اسلامی تأکید بسیاری به آن شده است ممکن است در اثر جهالت و یا غرض ورزی عده ای در یک لحظه از دست برود، چیزی که جبران آن بسیار مشکل است و حتی ممکن است هیچگاه جبران نشود. لذا توجه به آموزه های دینی و عواملی که باعث ریختن آبروی مؤمن می شود بسیار ضروری به نظر می رسد چرا که دقت در آیات و روایات نشان می دهد که خداوند توجه بسیاری به آن داشته تا جایی که هر چیزی که زمینه ریختن آبروی مؤمن می شود صراحتا به آن اشاره شده و از آن نهی شده است.
حفظ آبروی مؤمن آنقدر ارزش دارد که خداوند آن را خود بر عهده گرفته است. پیامبر اکرم (ص) در حدیثی می فرمایند: از خداوند درخواست کردم که در روز حساب، حساب رسی امت را به خودم واگذار کند که بندگان اگر لغزشی داشتند آبروی من پیش پیامبران پیشین نرود. خداوند پاسخ داد حساب آنها را خودم به عهده می گیرم که اگر لغزشی داشتند آبرویشان پیش تو نرود .
اباعبدالله الحسین(ع) همو که جان و آبرو و خانواده خویش را برای حفظ اسلام و جامعه اسلامی فدا کرد در حدیثی، آبروی مؤمن را یکی از حریمهای پنجگانه الهی توصیف کرده و می فرماید:" لِلهِ عَزَّ و جَلَّ فی بِلَادِهِ خَمسٌ حُرَم ؛ حُرمَةٌ رَسولِ اللهِ و حُرمَةُ آلِ الرَّسولِ و حُرمَةُ کِتابِ اللهِ عَزَّ و جَلَّ و حُرمَةُ کَعبَةِ اللهِ و حُرمَةُ المُؤمِنِ " مملکت خداوند بزرگ را پنج حریم است : حریم پیامبر (ص) و حریم آل پیامبر و حریم کتاب خدای بزرگ و حریم کعبه الهی و حریم مؤمن "
در روایتی پیامبر خدا محمد مصطفی(ص) رو به کعبه کرد و فرمود: "آفرین بر تو ای خانه ( خدا ) چقدر نزد خداوند بزرگی و حرمت داری! اما به خدا سوگند که مؤمن (نزد خداوند) محترم تر از توست، زیرا خداوند از تو یک چیز را حرام و محترم قرار داده است، ولی از مؤمن سه چیز را: مالش ، جانش و گمان بد او را محترم قرار داده است.
همچنین رسول خدا (ص) فرمود: هر حسنه ای صدقه است و هر چیزی که مرد مسلمان از ثروت خود برای خود و خانواده اش انفاق کند ، برای او صدقه (نزد خدا) نوشته می شود و هر چیزی که شخص مسلمان به وسیله آن، آبروی خود را حفظ کند، برای او به خاطر حفظ کردنش، صدقه نوشته می شود.
در احادیث بسیاری از ائمه معصوم(علیهم السلام) بر دفاع از آبروی مؤمن تأکید شده است. امام صادق (ع) می فرمایند: هر کس از شما بتواند خداوند متعال را با دستی نیالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانی سالم از لطمه زدن به آبروی آنان دیدار کند، پس باید چنین کند. همچنین امام زین العابدین (ع) فرمود: هر که از لطمه زدن به آبروی مسلمانان خودداری کند، خداوند عز و جل روز قیامت از لغزش او درگذرد.مردی در حضور رسول خدا (ص) از کسی بدگویی کرد، در همان جا فرد دیگری از او دفاع کرد. حضرت فرمودند : "کسی که جلوی آبروریزی برادر مومنش را بگیرد، از آتش دوزخ در امان است" و در روایت دیگر است که فرمودند: "کسی که در غیاب برادر (مسلمان) خود از او دفاع کند، بر خداوند لازم است که او را از آتش جهنم محافظت کند".در حدیثی از امام صادق(ع) چنین آمده است که فرمود: خدای بزرگ می فرماید هر که بنده مؤمنم را خوار سازد مرا به ستیز فرا خوانده است و هر که بنده  مؤمنم را بزرگ دارد از خشمم در امان ماند.
بر اساس آیات قرآن و روایات اسلامی غیبت مؤمن حرام و از گناهان کبیره به شمار می رود و در روایت آمده است که  کسی که در مجلسی غیبت برادر خود را بشنود و در مقام رد آن بر آید و از او دفاع کند خداوند هزار نوع از شرور دنیا و آخرت را دور خواهد ساخت. از این روایت چنین برداشت می شود که نه تنها نهی از غیبت کردن کافی نیست بلکه بر هر فردی لازم است که از برادران دینی خود دفاع کند و در حفظ آبروی وی بکوشد و انتقادها و عیب هایی را که به برادر دینی اش وارد می شود با توجیه صحیح و خداپسندانه دفع کند و زمینه شایعه پراکنی ها و اشاعه فحشاء را از بین ببرد تا دیگر کسی جرأت نکند بدون دلیل مطلبی را به کسی نسبت دهد.
اتهام، حسادت، افراط در شوخی و خنده، استهزاء، تجسس، عیب گویی، غیبت از عوامل آبروریزی به شمار می رود. امام صادق (ع) می فرمایند : کسی که به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مومن و اینکه او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند ، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان می فرستد ولی شیطان هم او را نمی پذیرد .
ابی برده گوید: پیامبر خدا (ص) با ما نماز گذارد و پس آنگاه شتابناک به پا خواست و به سوی در مسجد رفت و دست بر در نهاد و با صدایی بلند بانگ برداشت: ای ایمان آورندگان به زبان که ایمان در دلتان جای نگرفته! عیبهای مؤمنان را نجویید ؛ زیرا هر که عیب های مؤمنان را بجوید خداوند نیز در پی عیب های او باشد و هر که خداوند عیب هایش را بجوید رسوایش سازد هر چند درون خانه اش باشد.

سیره‌ی معصومان (ع) در حفظ آبروی مومن
محمد بن فضیل گوید : به امام موسی كاظم علیه السلام عرض كردم :‌قربانت گردم ، درباره یكی از برادرانم خبری به من رسیده است كه در شأن او نیست از خود وی پرسیدم انكار كرد، در صورتی كه گروه موثّقی آن را به من اطلاع داده است .
فرمود : ای محمد چشم وگوش خود را نسبت به برادرت تكذیب كن ، اگر پنجاه نفر پیش تو قسم بخورند و علیه برادرت گواهی دهند ، ولی برادرت خلاف آن را بگوید گفته وی را تصدیق و آنها را تكذیب كن و نباید چیزی را كه باعث سر شكستگی اوست و به آبرو و حیثیّت او لطمه می زند در مورد او منتشر كنی زیرا در این صورت جزء كسانی هستی كه خدا درباره آنان فرموده است :
« آنان كه دوست دارند کار زشتی درباره مؤمنین فاش گردد برای آنها در دنیا و آخرت عذاب دردناكی است »

احترام مومن بالاتر از احترام كعبه
حفظ آبروي مردم بويژه مومنان، از ارزش والايي در پيشگاه الهي برخوردار است. مطابق روايت: “المومن اعظم حرمه من الكعبه”(1) احترام مومن از احترام كعبه نيز بالاتر است. حفظ آبروي مومن بقدري اهميت دارد كه خداوند در پاره‌اي اوقات، خطاهاي انسان مومن را از ملائكه نيز پوشيده مي‌دارد. البته اين هنگامي است كه ما حدود الهي را شناخته و حقوق او را رعايت كنيم، تا پيش او وجيه و آبرومند شويم، آنگاه او آبروي ما را پيش فرشته‌ها هم حفظ مي‌كند. اگر يك وقتي پاي ما لغزيد، نمي‌گذارد آن ملائكه هم بفهمند! چه رسد به ديگران، حتي وجود مبارك پيامبر اعظم؛ چه آنكه در روايت آمده است: وجود مبارك رسول گرامي(ص) نقل مي‌كند كه من به خداي سبحان عرض كردم در قيامت، بررسي اعمال امت مرا به من واگذار كن كه اگر در بين آنها كساني بودند، لغزشي داشتند، آبروي من پيش انبياي ديگر نرود. “ان علينا حسابهم”(غاشيه/26)، جواب آمد: “من اعمال برخي از اينها را خودم به عهده مي‌گيرم، بررسي مي‌كنم كه حتي تو هم متوجه نشوي! كه اگر اينها لغزشي داشتند، آبروي اينها پيش تو هم نرود”(2.)
اينها همه نشان از اهميت و ارزش بالاي آبرو و حرمت مومن، بعنوان خليفه خدا در زمين دارد. عزت و حرمت مومن از جانب حق تعالي به او عنايت شده است: “لقد كرمنا بني آدم”(اسرا/70) و همين امر سبب ارزش والاي آن است، از اين رو تعدي به آبروي ديگران جزء گناهان كبيره محسوب شده و از طرف خداوند وعده عذاب اليم داده شده است. در آيات قرآن ربا بعنوان جنگ و محاربه با خدا و پيامبر تعبير شده است، اما با اين حال در روايت نبوي آمده: “ربا هفتاد و سه قسم است ... و بدتر از همه رباها، تجاوز به آبروي مسلمان است”(3.)
در آموزه‌هاي اسلامي، حقوق بشر و حق الناس تنها در جسم و جسد و اموال او خلاصه نمي‌شود و حفظ آبرو در كنار حفظ مال و جان داراي اهميت است. پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايند: “همه چيز مسلمان، از مال، آبرو و خونش بر مسلمان ديگر حرام است و حتي مي‌توان در برخي موارد از مال و جان گذشت تا آبرو و حيثيت مومني حفظ شود”(4) و نيز از حضرت علي (ع) روايت شده: “مال خود را به كسي كه براي تو از آبرويش (مايه) گذاشته است، ارزاني دار، زيرا هيچ چيز با بخشيدن آبرو برابري نكند”(5.) اميرمومنان (ع) مقدار پنج وسق (حدود پنج بار) خرما براي مردي فرستاد. آن مرد شخصي آبرومند بود و از كسي تقاضاي كمك نمي‌كرد، شخصي در آنجا بود به حضرت گفت: “آن مرد كه تقاضاي كمك نكرد، چرا براي او خرما فرستادي؟ به علاوه يك وسق براي او كافي بود. حضرت به او فرمود: “خداوند امثال تو را در جامعه ما زياد نكند، من مي‌دهم، تو بخل مي‌ورزي، اگر من آنچه را كه مورد حاجت او است، پس از درخواست او به او بدهم، چيزي به او نداده‌ام، بلكه قيمت آبرويي را كه به من داده، به او داده‌‌ام. اگر صبر كنم تا او درخواست كند، در حقيقت او را وادار كرده‌ام كه آبرويش را به من بدهد، آن رويي را كه در هنگام عبادت و پرستش خداي خود و خداي من، به خاك مي‌سايد.
متاسفانه بعضا شاهد هستيم كه در جامعه اسلامي، به اين مهم چندان توجهي نمي‌شود. گاهي مشاهده مي‌شود كه بعضي افراد براي لگد كردن سهوي كفشي به اين خاطر كه حق‌الناسي بر گردنشان نماند، از صاحب كفش تقاضاي عفو مي‌كنند، اما به راحتي آبروي ديگران را لگدمال مي‌كنند و اصلا احساس گناه نمي‌كنند. به عنوان نمونه، در يك هيات مذهبي و در جمعي كه متشرع به آداب ديني هستند، شخصي بعد از تلاوت قرآن بدون توجه و التفات، قرآن را روي زمين مي‌گذارد، در اين حال شخصي كه داعيه احترام به كلام خدا و كتاب وحي دارد، با لحني توهين‌آميز و عباراتي سخيف، شخص خاطي را مورد عتاب قرار داده و قرآن را از روي زمين بر مي‌دارد و آن شخص را در ميان جمع، تحقير مي‌كند و به خيال خود با آن رفتار، از ساحت قرآن دفاع نموده است، در حالي كه روح مومني را آزرده و آبروي وي را خدشه‌دار كرده است و متوجه نيست كه اگر قرآن داراي مقام و منزلت است، آبروي مومن نيز ارزشي والا دارد. اميد است افراد جامعه با عنايت به جايگاه والاي مومن و ارزش و اهميت بالاي حفظ آبروي مومن، بيش از پيش نسبت به اين مهم اهتمام ورزند.

بردن آبروی مومن جنگ با خدا...آیا دوست دارید آبروی شما حفظ شود؟
اسلام دین مهربانی و عطوفت ،دین انسانیت و عزت است ،دینی که به پیروانش اجازه نمیدهد حتی در حین نماز سلامی را بی جواب بگذارند،دینی که عالی ترین ملاک های رفتار اجتماعی را ببان میکند..
یکی از این موارد اخلاقی- اجتماعی حفظ آبرو است که دین به انسان اجازه نمیدهد نه آبروی خود را ببرد و نه آبروی دیگری را..برای این که بیشتر با اهمیت موضوع آشنا شویم حدیثی از امام صادق علیه السلام ذکر می نماییم.امام صادق عليه‌السلام فرمود كه رسول خدا فرمودند: خداوند تبارك و تعالي فرموده است: هر كس دوستي از دوستان مرا خوار كند، در كمين جنگ با من نشسته است.

آبروی مؤمن در روایات
آبرو در لغت به معنای ناموس و شرف و اعتبار و ... آمده و انسان به خاطر کرامت ذاتی که دارد جانشین خداوند متعال در روی زمین شده و از طرفی فرشتگان هم مامور به سجده کردن برای انسان شدند تا جایی که ابا کننده از آن از درگاه الهی رانده شد . بنابراین نفس این انسان محترم است و شایسته احترام .
از نظر اسلام حفظ جان ، مال و آبروی مردم و حتی اندیشه آنان محترم است و احترام به ناموس دیگران را بسیار مهم می شمارد . امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است . به گونه ای که مال مؤمن را دارای حریمی چون خودش در نظر گرفته اند . اسلام عزیز آبروی مسلمان را بسیار ارزشمند می داند و ریختن آن را بسیار خطرناک و گناهی بزرگ شمرده است . متاسفانه در جامعه ما چیزی که نزد برخی ها ارزش ندارد همین آبروی مسلمان است که آن را خیلی راحت مورد تاخت و تاز قرار می دهند و خود و دیگران را گرفتار عذاب الهی می کنند .
آبروی مؤمن محصول یک عمر زندگی ، تلاش و سختی است و تمام سرمایه ی او می باشد . اما این امر مهم که در آیات و روایات اسلامی تأکید بسیاری به آن شده است ممکن است در اثر جهالت و یا غرض ورزی عده ای در یک لحظه از دست برود ، چیزی که جبران آن بسیار مشکل است و حتی ممکن است هیچگاه جبران نشود .
لذا توجه به آموزه های دینی و عواملی که باعث ریختن آبروی مؤمن می شود بسیار ضروری به نظر می رسد چرا که دقت در آیات و روایات نشان می دهد که که خداوند توجه بسیاری به آن داشته تا جایی که هر چیزی که زمینه ریختن آبروی مؤمن می شود صراحتا به آن اشاره شده و از آن نهی شده است .

تعریف آبرو
آبرو در لغت به معنای 1. عرق ، خوی ، آب رخ ، آب روی  2. اعتبار ، قدر ، جاه ، شرف ، عرض و ناموس است . و در اصطلاح آبروی کسی را ریختن : وی را مفتضح کردن ، او را مفتضح نمودن .[1]
عرض جمع اعراض است به معنی تبار و حسب و نسب و شرف و امثال اینها که مایه ی فخر و مباهات است ، آبرو ، ناموس ، شرف ، قدر ، مقام و اعتبار .[2]

اهمیت حفظ آبروی مؤمن
پوشاندن زشتی و بدی و قبیح و عیب ، از نعمت های بزرگ و احسان های عظیم و الطاف بی بدیل حق درباره عبد است . و باید دانست وقتی خدای مهربان در دنیا بدی و زشتی بنده ی مومنش را می پوشاند و آبرویش را میان مردم حفظ می کند ، قطعا در قیامت به بنده ی مؤمنش و گنهکار بازگشت کننده به درگاهش توجه بیشتری خواهد کرد ، و زشتی و بدی اش را بیش از پیش پرده پوشی خواهد نمود .
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند : از خداوند درخواست کردم که در روز حساب حساب رسی امت را به خودم واگذار کند که بندگان اگر لغزشی داشتند آبروی من پیش پیامبران پیشین نرود . خداوند پاسخ داد حساب آنها را خودم به عهده می گیرم که اگر لغزشی داشتند آبرویشان پیش تو نرود .
با توجه به اینکه خداوند حفظ آبرو را به این اندازه مهم داشته که حتی نزد پیامبر خود نمی خواهد که آبروی بنده داش ریخته شود ، پس چکونه انسانها به خود اجازه می دهند که با آبروی یگذیگر بازی کنند .

توجه به اصل کرامت انسان
"لِلهِ عَزَّ و جَلَّ فی بِلَادِهِ خَمسٌ حُرَم ؛ حُرمَةٌ رَسولِ اللهِ و حُرمَةُ آلِ الرَّسولِ و حُرمَةُ کِتابِ اللهِ عَزَّ و جَلَّ و حُرمَةُ کَعبَةِ اللهِ و حُرمَةُ المُؤمِنِ "
مملکت خداوند بزرگ را پنج حریم است : حریم پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حریم آل پیامبر و حریم کتاب خدای بزرگ و حریم کعبه الهی و حریم مؤمن "
از منظر قرآن کریم ، انسان نسبت به سایر مخلوقات از کرامت و جایگاه ویژه ای برخوردار است و این کرامت در پرتو ایمان و تقوای الهی ایجاد می شود .
خداوند متعال در قرآن می فرمایند : " إنَّ أکرَمَکُم عِندَالله أتقَاکُم " به درستی که ارجمندترین شما نزد خدا ، پرهیزگارترین شماست .
بنابرین مؤمنان در نزد خداوند دارای کرامت و مرتبه ای بلند هستند و آنچه که سبب پایمال شدن این کرامت شود از نظر دین مذموم است .
روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) رو به کعبه کرد و فرمود : " آفرین بر تو ای خانه ( خدا ) چقدر نزد خداوند بزرگی و حرمت داری ! اما به خدا سوگند که مؤمن ( نزد خداوند ) محترم تر از توست ، زیرا خداوند از تو یک چیز را حرام و محترم قرار داده است ، ولی از مؤمن سه چیز را : مالش ، جانش و گمان بد او .
مقدس ترین سرزمین کعبه مکرمه ( قبله گاه مسلمانان و نمازگزاران ) است ، به گونه ای که بدون توجه به آن نماز باطل است و حیوانی که به آن سو ذبح نشود ، حرام است . تکریم و احترام کعبه بر همه واجب و اهانت به آن ، حرام و گناه بزرگی است . هر کس نسبت به آن قصد سوء داشته باشد ( مانند ابرهه ) با لشکر شکست ناپذیر " طیر ابابیل " رو به رو خواهد شد ، ولی مؤمن بالاتر از کعبه قرار دارد .
بنابراین مؤمن حقیقی برای حفظ کرامت دیگران یا گمان نیکو با آنها برخورد می کند  و به خود اجازه نمی دهد که از طریق وسوسه های شیطانی ، بدون هیچ دلیل محکم و استوار بدبین شود و با دیده حقارت به آن ها بنگرد .

لزوم حفظ آبروی مؤمن
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) : هر حسنه ای صدقه است و هر چیزی که مرد مسلمان از ثروت خود برای خود و خانواده اش انفاق کند ، برای او صدقه (نزد خدا) نوشته می شود و هر چیزی که شخص مسلمان به وسیله ی آن ، آبروی خود را حفظ کند ، برای او به خاطر حفظ کردنش ، صدقه نوشته می شود ."[3]
ابو بصیر می گوید از امام باقر علیه السلام پرسیدم : مردی از یاران ما فقیر است و من می خواهم زکات خود را به او بدهم ، اما او شرم می کند که زکات بگیرد . آیا لازم است به او بگویم که این زکات اموال است ؟
حضرت در جواب فرمود : عملی که خدا بر تو واجب نموده انجام بده ولی مؤمن را خوار مکن .[4]
امام صادق (علیه السلام ) می فرمایند : هر کس از شما بتواند خداوند متعال را با دستی نیالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانی سالم از لطمه زدن به آبروی آنان دیدار کند ، پس باید چنین کند .[5]
امام زین العابدین (علیه السلام) : هر که از لطمه زدن به آبروی مسلمانان خودداری کند ، خداوند عز و جل روز قیامت از لغزش او درگذرد .[6]
قیصر روم به کشیشی گفت : بالاترین حکمت چیست ؟ گفت : شناختن قدر خویش ، پرسید کاملترین عقل کدام است ؟ گفت از حدود علم تجاوز نکردن ، سؤال کرد : بیشترین حلم چیست ؟ گفت بردباری در مقابل دشنام ، پرسید : بالاترین نگهبان حیثیت چیست ؟ گفت نگهداشتن آبرو .....[7]

دفاع از آبروی مومن
هر مسلمانی وظیفه دارد به اندازه توان خود ، آبروی برادر مومن خود را حفظ کند و نگذارد خدشه ای به آن وارد شود .
مردی در حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از کسی بدگویی کرد ، در همان جا فرد دیگری از او دفاع کرد . حضرت فرمودند : " کسی که جلوی آبروریزی برادر مومنش را بگیرد ، از آتش دوزخ در امان است "
و در روایت دیگر است که فرمودند :

"کسی که در غیاب برادر (مسلمان) خود از او دفاع کند ، بر خداوند لازم است که او را از آتش جهنم محافظت کند ."[8]
امام صادق علیه السلام فرمود : خدای بزرگ می فرماید هر که بنده مؤمنم را خوار سازد مرا به ستیز فرا خوانده است و هر که بنده ی مؤمنم را بزرگ دارد از خشمم در امان ماند .[9]
و نیز در روایت آمده است که  کسی که در مجلسی غیبت برادر خود را بشنود و در مقام رد آن بر آید و از او دفاع کند خداوند هزار نوع از شرور دنیا و آخرت را دور خواهد ساخت .[10]
بنابراین تنهاد نهی از غیبت کردن کافی نیست بلکه بر هر فردی لازم است که از برادران دینی خود دفاع کند و در حفظ آبروی آن ها بکوشد . یعنی بر هر مسلمانی لازم است انتقادها و عیب هایی را که به برادر دینی اش وارد می شود با توجیه صحیح و خداپسندانه دفع کند و زمینه شایعه پراکنی ها و اشاعه ی فحشاء را از بین ببرد تا دیگر کسی جرأت نکند بدون

عوامل آبروریزی
اتهام

یکی از مواردی که باعث ریختن آبروی مومن می شود تهمت زدن به افراد است .
ابن ابی یعفور می گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : هر که بر مرد یا زنی مؤمن به آنچه که در آن ها نیست افترا بندد خداوند او را در روز رستاخیز در "طینت خبال " برانگیزاند تا از سخنی که گفته به در آید . عرض کردم "طینت خبال" چیست ؟ فرمود : آب چرکینی که از فرج زنان بدکاره بیرون آید .
امام باقر علیه السلام روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : دشنام گویی به مؤمن ، هرزگی ، و پیکار با او کفر و خوردن گوشتش (باغیبت) نافرمانی خداست .[11]

حسادت
عده ای از مردم برای اینکه به اشخاص حسادت می برند به تحقیر کردن طرف مقابل می پردازند . و حتی گاهی شرم نکرده و در حضور او بدگویی می کنند . و با کمال تعجب این رفتار خود را پسندیده می شمارند و آن را صراحت لهجه نام می گذارند در صورتی که باید این صفت را بی حیایی نامید .
بی جهت آبروی بندگان خدا را بردن و نسبت به مردمی شریف بی احترامی روا داشتن ، جز بی شرمی ، چیز دیگری نیست . این افراد گاهی به صورت شوخی و استهزاء و متلک گفتن ، مقصود خود را انجام می دهند . بدگویی ناپسند است خواه در جلسه خصوصی باشد ، خواه در جلسات بزرگ ، خواه در روزنامه باشد خواه به صورت بیانیه در آید ؛ قبیح به هر لباس درآید قبیح است .

افراط در شوخی و خنده
در روایت آمده است که : مزاح ناروا و مسخرگی ، زبان را از اینگونه سخنان نگهدار که آبرو را می برد ، موجب سقوط و مایه ی دشمنی است ، نهال عداوت در دلها می نشاند ، با کسی مزاح نکن و اگر با تو مزاح کردند جواب نده تا رشته سخن عوض شود ، از کسانی باش که با بزرکی از لغویات می گذرند .[12]
پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و آله) می فرمایند : شوخی بیش از اندازه و بسیارآبرو را می برد  خنده ی زیاد ایمان را محو می کند.
عنبسه ی عاید نقل می کند:شنیدم حضرت صادق(علیه السلام) می فرمود:خنده ی بسیار آبرو را می برد.[13]
و حضرت صادق (علیه السلام )می فرماید : مبادا مزاح کنید که آبرو را می برد.[14]
و البته باید دانست که در این جا مطلق مزاح کردن منظور نیست، رعایت نکردن حد ومرزهای شوخی و خنده طبق فرمایشات معصومین(علیهم السلام)باعث ریختن آبرو می گردد.

استهزاء
خداوند متعای در سوره حجرات می فرمایند : لَا یَسخَر قَومٌ مِن قَومٌ[15] . یکدیگر را مورد مسخره و استهزاء قرار ندهید .بی شک استهزاء مومن و برجسته کردن نقص های ظاهری او و سرزنش کردن انسان به خاطر خطاهایی که مرتکب شده و همچنین نگاه تحقیر آمیز به او  باعث تحقیر و ریختن آبروی او می شود

تجسس
تجسس نیز از مواردی است که در قران به صراحت از آن نهی شده و حتی در هیچ موردی و در هیچ شرایطی انجام آن در زندگی شخصی افراد مجاز شمرده نشده و این صراحت در نهی دلالت بر گناه بودن آن دارد .ارتباط بین تجسس و ریختن آبروی مومن به این صورت است که اگر شخصی در زندگی خصوصی مردم تجسس کند سعی می کند از تمام زوایای زندگی آنان آگاه شود و از هر مسئله ای که بدست آورد کنجکاوی او بیشتر می شود و بازگو کردن این مسئل به افراد دیگر ممکن است باعث هتک حرمت شخص و افشای مسائلی شود که شخص به آن راضی نیست .

عیب گویی
یکی از مهم ترین راههای حفظ آبروی برادر دینی ، پوشیدن کاستی های اوست . و به همین دلیل خداوند متعال که از عیان و نهان بشر آگاه است ، ستار العیوب است و عیوب مردم را برملا نمی کند پس چگونه بر انسانی که خود از عیوب عاری نیست جایز است که به عیوب مردم بپردازد و سعی در برملا کردن نواقص آن ها و بدنام کردن و آشکار کردن خطاهای او باشد .
روزى حضرت عیسى(علیه السلام) از حواریون خود سؤال کردند، اگر شما در جایى ببینید یکى از دوستان و برادرانتان هنگام خواب لباسش کنار رفته و مقدارى از عورتش ظاهر شده است، آیا سعى مى‌کنید که او را بپوشانید و یا این که عورتش را بیش تر مکشوف مى‌سازید؟ آنها در پاسخ گفتند: روشن است، سعى مى‌کنیم عورتش را بپوشانیم. حضرت فرمودند: خیر، شما این کار را نمى‌کنید، بلکه همه آن را نمایان مى‌کنید. آنها از این سخن حضرت عیسى(علیه السلام) تعجب کردند، اما متوجه شدند که در این پرسش و پاسخ سرّى نهفته است. حضرت عیسى(علیه السلام) با این کار مى‌خواستند به یاران و شاگردانشان بفهمانند که حق مؤمن بر مؤمن این است که عیب او را بپوشاند و نه تنها آن را بازگو نکند، بلکه اگر مى‌تواند پرده پوشى هم بکند تا آبرویش محفوظ بماند.[16]
بنابراین اگر انسان کار بدى از کسى سراغ دارد نه تنها نباید از او غیبت کند و بدى او را براى دیگران بازگو نماید، بلکه باید سعى کند که این عیب مکشوف نشود و مکتوم باقى بماند؛ یعنى خطایى که از او سر زده در بین مردم و مسلمان‌ها زبان به زبان پخش نگردد.
امام صادق علیه السلام می فرمایند : کسی که به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مومن و این که او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند ، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده ، به سوی ولایت شیطان می فرستد ولی شیطان هم او را نمی پذیرد .[17]
ابی برده گوید : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با ما نماز گذارد و پس آنگاه شتاب ناک به پا خواست و به سوب در مسجد رفت و دست بر در نهاد و با صدایی بلند بانگ برداشت : ای ایمان آورندگان به زبان که ایمان در دلتان جای نگرفته ! عیبهای مؤمنان را نجویید ؛ زیرا هر که عیب های مؤمنان را بجوید خداوند نیز در پی عیب های او باشد و هر که خداوند عیب هایش را بجوید رسوایش سازد هر چند درون خانه اش باشد .[18]

غیبت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) فرمود : " کسی که راه رفت در غیبت برادرش و کشف سرّ او ، اول قدمی که بردارد در جهنم گذارد ، و کشف کند خداوند سرّ او را در بین خلایق "[19]
و در روایت دیگر است که فرمودند : " شب معراج به قومی گذشتم که روی خود را با چنگالهایشان خراش می دادند و با آن صورت و سینه هایشان را می خراشیدند .. از جبرئیل پرسیدم این ها کیانند ؟ گفت : این ها کسانی هستند که گوشت های مردم را می خوردند (غیبت مردم را می کردند) و و درباره آبروی آن ها سخن می گفتند ."[20]
بنابراین کسی که در دنیا به غیبت دیگران می پردازد و آبروی دیگران را می برد ، خداوند نیز در برزخ و قیامت او را مفتضح می گرداند ، و در جهنم نیز با رسوایی و بی آبرویی به سر خواهد برد .
امام صادق (علیه السلام) از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) روایت کردند که فرمودند : "ای گروهی که به زبان ایمان آوردید و ایمان به قلب شما وارد نشده ، مذمت نکنید مسلمانان را و جستجو نکنید قبایح مستوره ی آنان را ؛ زیرا که کسی که عورات آن ها را جستجو کند ، خداوند جستجو کند عورات او را ؛ و کسی را که خدا جستجوی عورات او کند ، مفتضح کند او را اگر چه در خانه اش باشد "[21]
خداوند متعال غیور است و هتک آبروی مؤمنان هتک حرمت الهی است و اگر انسانی بی حیایی را از حد گذراند و آبروی مؤمنی را ریخت خداوند هم آبروی او را می ریزد و عیوب پنهان او را که به لطف ستاریت خود پنهان داشته بود ، آشکار می کند و او را  در بین مردم در دنیا و آخرت مفتضح می کند .
امام باقر علیه  السلام می فرمایند : " رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در معراج عرض کرد : "ای پروردگار چگونه است حال مؤمن نزد تو ؟ فرمود : "ای محمد ، کسی که اهانت کند برای من دوستی را ، پس به تحقیق ظاهر شده است به محاربه ی با من ؛ و من سریع تر هستم به سوی یاری کردن دوستان خودم از هر چه " [22]

اظهار نیاز نزد مردم
یکی از عواملی که باعث ریختن آبروی افراد می شود اظهار نیاز و خواهش از مردم است که باعث شکسته شدن عزت و کرامت انسان می شود . در این جا اولین چیزی که آسیب می بیند ، خود حقیق انسان و کرامت و شخصیت اوست که در حدیث داریم که مؤمن حرمتی بالاتر از کعبه دارد .و به همین دلیل است که در روایات اجازه هر کاری به مؤمن داده شده جز آنکه با درخواست و اظهار عجز خود را حقیر کند . به دلیل این که اظهار نیاز باعث از بین رفتن آبروست چنان که امام سجاد علیه السلام فرموده است : درخواست نیازها از مردمان مایه ی خوار زیستن و از بین بردن حیا و کاسته شدن وقار است ، و این همان فقر نقد است ، و کم درخواست کردن از مردمان همان بی نیازی ( و توان گری ) نقد است .[23]آبروی انسان حریمی است که چون فرو ریزد ، حرمتهای بسیاری شکسته شود . بنابراین بالاترین ستم انسان به خودش این است که حرمت و عزت خود را نگه ندارد و نباید کرامت انسانی و عزت ایمانی با ذلت تکدی شکسته شود .امام صادق علیه السلام به یکی از خدمتگذاران خود که به محل کسب و کارش حاضر نشده بود و به سبب بیکاری آبرو و عزت او در مخطره قرار گرفته بود فرمود : " ای بنده خدا عزت خود را نگهدار " آن خدمتگذار گفت : "فدایت شوم عزت من در چیست ؟" فرمودند : " به بازار و محل کسب و کار خویش رفتن و کرامت خود را نگه داشتن "[24]

عوامل حفظ آبرو
بخشش

حضرت علی (علیه السلام) : بخشندگی ، نگاهدارنده آبروست ، و شکیبایی دهان بند بی خردان ، و عفو زکات پیروزی و دوری کردن ، کیفر خیانت کار و مشورت چشم هدایت است .[25]و در جای دیگر می فرمایند : بخیل ترین مردم در مال خویش بخشنده ترین آن هاست در آبروی خویش .[26]

درخواست نکردن
امام علی (علیه السلام) : آبروی تو یخی جامد است که درخواست آن را قطره قطره آب می کند ، پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو می ریزی ؟[27]

دعا کردن
خدایا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و با تنگدستی شخصیت مرا لکه دار مفرما ، که از روزی خواران تو روزی خواهم ، و از بدکاران عفو و بخشش طلبم ![28]ای خدای من تو را ستایش می کنم که چه بسیار عیبها و زشتیهای مرا پنهان ساختی ، و مرا مفتضح و رسوا نساختی ، و چه بسیار گناهانم را در پرده پوشانیدی ، و مرا میان خلق مشهور نگردانیدی ، و چه بسیار عیب و عارها که من مرتکب شدم و تو پرده دری نکردی ، و ننگ و عار آن را بر گردنم چون طوق نیفکندی ، و زشتی اش را بر دیده های همسایگانم و حسودان نعمت هایی که مرا دادی آشکار نگردانیدی .[29]

ترک جدل و نزاع
امام علی (علیه السلام) می فرمایند : " مَن ضَنَّ بِعِرضِهِ فَلیَدَعِ المِرَاءَ " هر کس از آبروی خود بیمناک است از جدال بپرهیزد .[30]

حق مسلمان بر برادرش
توجه به حقوقی که مسلمانان نسبت به یکدیگر دارند بسیار ضروری است لذا به حدیثی از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله در این زمینه اشاره می شود .پیامبر اسلام (صلی اله علیه و آله)فرمود : مسلمان بر برادر مسلمانش سی حق دارد که برائت ذمه از آن حاصل نمی کند مگر به ادای این حقوق یا عفو کردن برادر مسلمان او :
لغزشهای او را ببخشد ، در ناراحتی ها نسبت به او مهربان باشد ، اسرار او را ذپنهان دارد ، اشتباهات او را جبران کند ، عذر او را بپذیرد ، در برابر بدگویان از او دفاع کند ، همواره خیرخواه او باشد ، دوستی او را پاسداری کند ، پیمان او را رعایت کند و در حال مرض از او عیادت کند .
در حال مرگ به تشییع او حاضر شود ، دعوت او را اجابت کند ، هدیه او را بپذیرد ، عطای او را جزا دهد ، نعمت او را شکر گوید ، در یاری او بکوشد ، ناموس او را حفظ کند ، حاجت او را برآورد ، برای خواسته اش شفاعت کند و عطسه اش را تحیت گوید .
گمشده اش را راهنمایی کند ، سلامش را جواب دهد ، گفته او را نیکو شمرد ، انعام او را خوب قرار دهد سوگندهایش را تصدیق کند ، دوستش را دوست دارد و با او دشمنی نکند ، در یاری او بکوشد خواه ظالم باشد یا مظلوم ، اما یاری او در حالی که مظلوم است به این است که او را در گرفتن حقش کمک کند ، او را در برابر حوادث تنها نگذارد ، آنچه از نیکی های برادر خود دوست دارد برای او هم دوست بدارد و آنچه از بدی ها برای خود نمی خواهد برای او نیز نخواهد .[31]




برچسب ها :

عاقلانه ترین کلمه احتیاط است.....حواست را جمع کن.دست و پاگیر ترین کلمه محدودیت است.....اجازه نده مانع پیشرفتت شوند

 

 سخت ترین کلمه غیرممکن است.....اصلا وجود ندارد

 

 مخرب ترین کلمه شتابزدگی است .... مواظب پل های پشت سرت باش

 تاریک ترین کلمه نادانی است .... آن را با نور علم روشن کن

 

 کشنده ترین کلمه اظطراب است .... آن را نادیده بگیر

 

 صبورترین کلمه انتظار است .... همیشه منتظرش بمان

 

 با ارزش ترین کلمه بخشش است .... سعی خود را بکن

 

 قشنگ ترین کلمه خوشرویی است .... راز زیبایی در آن نهفته است

 

 سازنده ترین کلمه گذشت است .... آن را تمرین کن

 پر معنی ترین کلمه ما است.... آن را به کار ببند

 

 عمیق ترین کلمه عشق است.... به آن ارج بده

 

 بی رحم ترین کلمه تنفر است.... با آن بازی نکن

 خودخواهانه ترین کلمه من است.... از آن حذر کن

 

 ناپایدارترین کلمه خشم است .... آن را در خود فرو ببر

 

 بازدارنده ترین کلمه ترس است .... با آن مقابله کن

 با نشاط ترین کلمه کار است .... به آن بپرداز

 پوچ ترین کلمه طمع است .... آن را در خود بکش

 سازنده ترین کلمه صبر است .... برای داشتنش دعا کن

 روشن ترین کلمه امید است .... همیشه به آینده امیدوار باش




برچسب ها :

1. ديندار باشد.
2. خوش اخلاق باشد.
3. عاقل، با تدبير، زرنگ و فعال است.
4. براي تأمين رفاه و آرايش خانواده اش كوشش مي كند و داراي صفات عالي بخشش و سخاوت است.
5. نظيف، پاكيزه و خوش لباس است.
6. در زندگي ميانه رو مقتصد است و پولهايش را بيهوده خرج نمي كند.
7. به همسرش احترام مي گذارد و از زحمات او قدرداني مي كند.
8. همسرش را بسيار دوست دارد و به او اظهار دوستي و محبت مي كند.
9. لغزشهاي همسرش را مي بخشد.
10. به زنان بيگانه نگاه نمي كند و از آنها تعريف و تمجيد نمي كند.
11. در كارهاي منزل به همسرش كمك مي كند.
12. عصباني نمي شود و اگر شد خشم خود را فرو مي برد و به همسرش آزار نمي رساند و ناسزا نمي گويد. [1]
نکته: پیش از ازدواج چشم ها را خوب باز کنید و بعد از آن کمی آنها را روی هم بگذارید.

پی نوشت :
1. سایت گفتگوي ديني دات كام، 8/9/92

 




برچسب ها :

حضرت امام علی (ع) 
مَنْ‏يُحِبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ يَنْفَعُهُ‏ إِيمَانُهُ وَ يُتَقَبَّلُ مِنْهُ عَمَلُهُ وَ مَنْ لَا يُحِبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يَنْفَعُهُ إِيمَانُهُ وَ لَا يُتَقَبَّلُ مِنْهُ عَمَلُهُ وَ إِنْ أَدْأَبَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ لَمْ يَزَلْ. بحار الأنوار ج‏65، ص 95
 کسی که ما اهل بیت را دوست دارد از ایمانش سود می برد و عملش قبول است و کسی که ما را دوست ندارد ایمانش بی فایده است و عملش نیز قبول نیست.
 




برچسب ها :

حلال خدا را حلال، و حرام خدا را حرام بدانید و این دو فریضه ی الهی یعنی امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید. برادران! پیرو هوی و هوس نباشید که اگر پیرو هوی و هوس شدید، آسمان و زمین را به فساد خواهید کشید. شهيد عنايت الله الماسي




برچسب ها :

دنيا چنين است که مي‌بيني، خوبي‌هاي آن ناپايدار و فريب‌هايش بسيار. بر ناگواري‌هايش صبر کن و از

فريب‌هايش روي گردان و همواره خود را براي آخرت آماده کن شهيد حسين بديهيان




برچسب ها :

در شب اول ذیحجه که هلال ماه با کرشمه خودنمایی می کرد، خورشید به خانه علی علیه السلام وارد شد. باد صبا همه را خبر رسانید که: زیور ببندید؛ نور با نور پیوست و جهان روشن شد. درختان شکوفه های خود را بر زمینیان ارزانی داشتند. ابرها مُشک بر زمین باریدند و از خاک صد هزار لاله بر آمد. هلهله ای از شادی و پایکوبی برخاست و جهان یکسره در شور و ولوله شد.

ازدواجی ساده با ساز و برگی اندک، اما صفا و صمیمیتی بسیار، صورت گرفت که تحسین همگان را بر انگیخت و اسوه ای برای آیندگان شد. آن پیوند ساده و بی ریا جز پیوند دو معصوم و برگزیده، علی و فاطمه، نبود.

نوید یاری

چنان که از آیات و روایات بر می آید ازدواج کردن مستحب مؤکد و حتی فراتر از آن، در مواردی خاص، واجب شده است.(1) اسلام بیش از همه ی ادیان برای تسهیل در امر ازدواج رسوم غلط و خرافات دست وپاگیر را از میان برداشته است. ازدواج ساده حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت علی علیه السلام و رفتار و گفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم در خلال قضایای این ازدواج، خود به تنهایی گواه روشنی بر این مدعاست(2) و بر همه لازم است که چگونگی های آن را بشناسیم تا شاید در امر مهم ازدواج راهی تازه و آسان فرا روی جوانان قرار دهیم و زندگی شان را هر چه زودتر پر از ترنّم ترانه و شور عاشقانه کنیم.

مراسم خواستگاری علی علیه السلام از فاطمه علیهاالسلام

علی علیه السلام سر به زیر انداخته و از نهایت حیا با سرانگشتان خود زمین را لمس می کند و از گفتن درخواست خود خجالت می کشد تا این که رسول خدا سکوت را می شکند و از او می خواهد درخواستش را بر زبان آورد. علی علیه السلام در حالی که عرق شرم بر جبین مبارکش چون شبنمی بر گُل نشسته بود، با خجلت و کم رویی و با جملاتی زیبا و سرشار از ادب، فاطمه علیهاالسلام را از پدرش خواستگاری کرد.(3) بدین سان مولای شیعیان برای امر مهم ازدواج قدم پیش گذاشت تا به سنّت پایدار اسلام و پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم عمل کند؛ زیرا هیچ کس بیش از او به سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پایبند نبود تا جایی که حتی خواسته خود را هیچ گاه بر خواسته پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مقدّم نداشت. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ازدواج را سنّت خود معرفی کرد و هم او بود که ازدواج نکردن را روی گردانی از سنت خویش، یعنی خروج از اسلام، می دانست.(4) و همواره به ازدواج جوانان امّت خویش می بالید و خطاب به آنان می فرمود: «ازدواج کنید و خانواده تشکیل بدهید که من در روز قیامت به شما مباهات می کنم».(5)

در میان گذاشتن خواسته علی علیه السلام با فاطمه علیهاالسلام

وقتی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم تقاضای امیرالمؤمنان علیه السلام را شنید فرمود: «علی جان خواسته تو را با فاطمه در میان می گذارم و نظرش را پرسیده، به تو جواب می دهم». آن گاه نزد فاطمه صلی الله علیه و آله وسلم رفت و فرمود: «دخترم فاطمه، می دانی که من تو را دوست دارم و پسر عمویم علی را هم خوب می شناسی، که در فضل و تقوی و صدق و صفا و اخلاص هیچ کس به پای او نمی رسد. اینک او برای خواستگاری تو آمده است. آیا اجازه می دهی به او پاسخ مثبت بدهم؟(6)

این رفتار پسندیده پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم الگویی است زیبا برای همه پدران و مادران، تا در ازدواج فرزندان خویش، ابتدا نظر آنان را بخواهند و از اجبار و اکراه فرزندان بپرهیزند که پیامدهای ناگوار بسیار به همراه دارد.

پاسخ فاطمه زهرا علیهاالسلام به خواستگاری علی علیه السلام

مسلّم است که فاطمه خواستگاران بسیاری داشت. گروهی از مهاجران و انصار و بسیاری از ثروتمندان از جمله عبد الرحمن بن عوف که ثروتمندترین مرد منطقه بود از خواستگاران فاطمه علیهاالسلام بودند.(7) اما حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام که شایسته ترین بانوی هستی است به ملاکی جز تقوا و فضیلت، در انتخاب همسر نمی اندیشد؛ از این رو وقتی پدر بزرگوارش نظر او را درباره ازدواج با علی علیه السلام جویا شد. سکوت سراپای فاطمه علیهاالسلام را فرا گرفت و از شرم و حیا هیچ نگفت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم رضایت دخترش را از حالت او دریافت و در حالی که خنده نمکینی بر لبانش نقش بسته بود، علی را از سکوت فاطمه که در حقیقت نشانه رضایت او بود خبر داد.(8)

مراسم عقد

در مراسمی ساده و دور از هر گونه هیاهو و با نیکوترین کلام، خطبه عقد جاری شد و فاطمه علیهاالسلام به همسری علی علیه السلام در آمد. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به مردم فرمودند: «شما را گواه می گیرم که من بر طبق سنّت پایدار اسلام فاطمه را همسر او می گردانم. امیدوارم خداوند در بین آن ها مهر و محبّت قرار داده، پراکندگی شان را سامان دهد و این وصلت را برایشان فرخنده گرداند و از لطف خویش به آنان فرزندان پاک و پاکیزه مرحمت فرماید و نسلشان را سبب رحمت و برکت و گنج علم و حکمت و موجب امنیّت ملّت اسلام قرار بدهد. از خداوند برای خود و دخترم و دامادم و شما آمرزش می طلبم». سپس علی علیه السلام نیز خطبه ای ایراد کرد و دوباره پیامبر آنان را دعا کرد و همه آمین گفتند.(9) پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم که از پیوند مبارک فاطمه علیهاالسلام و علی علیه السلام موجی از شادی در دلش جاری بود به نزد دختر دل بندش آمد و او را با این جملات تبریک گفت: «دخترم، تو را به عقد مردی در آورده ام که بهترین مردان عالمیان است و تمام امتیازات خوب را داراست. دخترم او اولین کسی است که به من ایمان آورده و با من نماز خوانده در شب هجرتِ من جان بر کف نهاده، در بستر من خوابید و خداوند بر فداکاری او بر من و بر فرشتگان مباهات نمود. او علیّ مرتضی است(10)».

راستی چه کسی غیر از علی بن ابی طالب علیه السلام لیاقت همسری فاطمه زهرا علیهاالسلام را داشت؟ و چه کسی غیر از او می توانست قدر فاطمه علیهاالسلام را بداند؟(11) و چه کسی جز فاطمه(علیهاالسلام) شایسته همسری علی علیه السلام بود؟

جهیزیه فاطمه زهرا علیهاالسلام

حضرت علی علیه السلام درباره جهیزیه حضرت زهرا علیهاالسلام چنین می فرماید: «روزی پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: زره خود را به بازار برده، بفروش تا با پول آن وسایل عروسی و جهیزیه ای برای فاطمه تهیّه کنیم. من نیز به دستور پیامبر چنین کرده، بهای آن را به پیامبر تقدیم کردم . پیامبر مقداری از پول را به ابوبکر و سلمان فارسی و بلال داد و فرمود: مقداری اسباب و لوازم یک زندگی ساده رابرای فاطمه تهیّه کنند و مقداری از آن پول را نیز به همسرش امّ سلمه داد که عطر و چیزهای زینتی برای فاطمه خریداری کند. بدین گونه جهیزیه ای ساده تهیه شد که چیزی جز شانزده یا نوزده قلم جنس نبود که فقط شانزده عدد آن اسباب و وسیله ی مختصری یک زندگی کوچک بود. وقتی چشمان مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به آن جهاز مختصر افتاد، سرش را به جانب آسمان بلند کرد و فرمود: ظروف و زندگی را بر کسانی که بیشتر خداوند و وسایلشان گلی و سفالین است مبارک گردان».(12)

مهمانی عروسی

روز جمعه فرا رسید. عدّه بسیاری به مهمانی عروسی دعوت شدند و طعام نیکویی فراهم شد که گوشت و نان آن را پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم داد و به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روغن و خرما را علی علیه السلام فراهم آورد. پیامبر آستین خود را بالا زد و در پخت غذا همکاری کرد. در آن جشن با شکوه وتاریخی عباس و حمزه، عموهای پیامبر و علی، و عقیل، برادر امیر المؤمنین علیه السلام ، از مهمانان پذیرایی می کردند و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با دستان مبارک و پر برکت خود، غذا را از دیگ بیرون می آورد. مهمانی عروسی حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام هم مثل مراسم عقد با سادگی و صفا و آرامش انجام گرفت.(13)

شکوهی جاودانه

در پایان مراسم عروسی در خانه ی پیامبر، ایشان فرمودند پارچه ای زیبایی بر زین هموارترین مرکب او انداختند و خود آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم ، دست فاطمه علیهاالسلام را گرفت و او را روی زین استر نشاند و افسار آن را به دست سلمان فارسی، که پیرمردی بود، داد و به زنان و دختران عبد المطلب و زنان مهاجر و انصار فرمود به آرامی پشت سر مرکب عروس راه بیفتند و به آنان دستور داده بود«سخنی که خدای راناخشنود می کند بر زبان نیاورند» و فقط سپاس خدا را بگویند و بس. بدین سان با صلوات و تکبیر و اشعاری پرمحتوا دختر پیامبر را تا خانه ی بخت بدرقه کردند.(14) سادگی و صفای ازدواج برترین بانوی هستی که افتخار فرزندی بزرگ ترین پیامبر الهی را نیز دارد، شکوهی جاودانه آفرید که تا کرانه های روزگار همه نگاه های حقیقت جو را به تحیّر و تحسین وا می دارد.

دعای پیامبر

نوشته اند بعد از مراسم شادی و سرود خوانی در پایان مراسم، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خود وارد حجله عروس شد و علی علیه السلام را به آن جا خواند و دست دخترش فاطمه علیهاالسلام را گرفت و در دست علی علیه السلام گذاشت و این چنین دعا کرد: «خداوندا این دو تن، نزد من از همه محبوب ترند. پروردگارا، تو نیز ایشان را دوست بدار و نسل شان را با برکت و فرخنده فرما او از سوی خود محافظتی برایشان بگمار. من این دو و فرزندانشان را از شرّ شیطان در پناه تو قرار می دهم. بارالها، پلیدی را از آنان بزدای و این عروسی و وصلت را برایشان فرخنده ساز».(15)

سفارش های پیامبر به حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام

سه روز پس از عروسی، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به خانه ی فاطمه علیهاالسلام آمد و احوال او را جویا شد و از او پرسید: «شوهرت را چگونه یافتی؟» حضرت فاطمه فرمود: «پدر جان شوهرم را بهترین شوهر یافتم، ولی جمعی از زنان قریش نزد من آمدند و به من گفتند: رسول خدا تو را به ازدواج مردی تهی دست در آورده است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «سوگند به خدا در خیر خواهی تو کوتاهی نکردم، شوهر تو در تقدّم به اسلام از همه پیش تر است و در علم، از همه عالم تر، و در حلم از همه بردبارتر است».

سپس به حضرت فاطمه علیهاالسلام سفارش کرد: «دخترم شوهر تو نیکو شوهری است درهمه ی امور او را اطاعت کن». و رو به علی علیه السلام کرد و فرمود: «با همسرت مدارا و مهربانی کن».(16)

حضرت علی علیه السلام می گویند: «سوگند به خدا، هیچ گاه او را خشمگین و مجبور به کاری نکردم تا آن زمان که خداوند روح او را به سوی خود قبض کرد، و او نیز هیچ گاه مرا ناراحت نکرد و از من نافرمانی ننمود، و من هر زمان به او نگاه می کردم همه ی اندوه ها و رنج هایم برطرف می شد».(17)

منابع:

1.استاد حسین مظاهری، خانواده در اسلام، قم، انتشارات شفق.

2.اسدالله داستانی، مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیهاالسلام ، انتشارات قیام.

3.استاد شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام.

4.حاج شیخ عباس قمی، بیت الاحزان، ترجمه محمد محمدی اشتهارودی، قم، انتشارات ناصر.

5.سیدجعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام .

پی نوشت:

1. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص7.

2. خانواده در اسلام، ص91، (با اندکی تغییر و تصرف).

3. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص26 (با تغییر).

4. خانواده در اسلام، ص89 (به نقل از وسایل الشیعه، ج7، ص103).

5. همان، ص90 (به نقل از وسایل الشیعه، ج14، ص4).

6. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص28.

7. زندگانی فاطمه زهرا علیها السلام، ص46.

8. ر.ک: مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص29.

9. همان، ص44.

10. همان، ص45.

11. ر.ک: مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص48.

12. همان، ص50؛ بیت الاحزان، ص56؛ خانواده در اسلام، ص93؛ زندگانی فاطمه علیها السلام، ص58.

13. بیت الاحزان، ص59؛ مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص54.

14. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، صص 59 - 61.

15. همان، ص67.

16. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص72؛ بیت الاحزان، ص62.

17. بیت الاحزان، ص63.




برچسب ها :

برخى از القاب امام زمان  كه در دعاى ندبه آمده است عبارتند از:
بقيه الله، المنتظر، المرتجى، المدخر، المتخير، محيى معالم الدين، قاصم شوكه المعتدين، هادم ابنيه الشرك النفاق، مبيد اهل الفسوق و العصيان و الطغيان، حاصد فروع الغى و الشقاق، طامس آثار الزيغ و الاهوا، قاطع الحبائل الكذب و الافتراء، مبيد العتاه و المرده، مستاصل اهل اعناد و التضليل و الالحاد، معز الاوليا و مذل الاعدا، جامع الكلمه على التقوى، باب الله، وجه الله، السبب المتصل بين الارض و السماء، صاحب، مولف شمل الصلاح و الرضا، الطالب، المطالب، المنصور، المضطر، صدر الخلايق، يابن الساده المقربين، ابن النجبا، ابن الهداه المهديين، ابن الخيره المهديين، و...




برچسب ها :


دوباره فکر کن... وقتي دائم ميگي گرفتارم هيچ وقت آزاد نميشي وقتي دائم ميگي وقت ندارم.بعد هيچ وقت زمان پيدا نمي کني وقتي دائم ميگي فردا انجامش ميدي. اونوقت فرداي تو هيچ وقت نمياد وقتي صبهااز خواب بيدار ميشيم...مادوتا انتخاب داريم برگرديم بخوابيم رويا ببينيم يا بيدار بشيم و روياهامون رو دنبال کنيم انتخاب با شماست... ما کساني رو که بفکرمون هستن رو به گريه مي ندازيم ما گريه مي کنيم براي کساني که بفکرمون نيستن وما بفکر کساني هستيم که هيچ وقت برامون گريه نميکنن اين حقيقت زندگيه... عجيبه ولي حقيقت داره اگه اين رو بفهمي هيچ وقت براي تغيير دير نيست وقتي تو خوشي و شادي هستي عهد وپيمان نبند وقتي ناراحتي جواب نده وقتي عصباني هستي تصميم نگير عاقلانه رفتار کن... دوباره فکر کن زندگي برگ بودن در مسير باد نيست امتحان ريشه هاست ريشه هم هرگز اسير باد نيست زندگي مثل پيچک است انتهايش ميرسد پيش خدا

 




برچسب ها :

شايد يکي از دلايلش همين باشد که در قالب نقش فرهنگ در زندگی انسان تبیین شد. اگر بخواهيم انسان باشيم بايد فرهنگ داشته باشيم وگرنه انسان با حیوان تفاوتی نخواهد داشت: «إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً [1]آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراه‏ترند.» فرهنگ به این معناست که بدانیم چه چيزي خوب و چه چیزی بد است. چرا برخی چیزها خوب دانسته می‌‌شوند و برخی بد؟
پاسخ را باید در تأثیر آن‌‌ها در سعادت و شقاوت ابدی انسان جستجو کرد. فقط خداوند است که می‌‌داند در این چند سال زندگی دنیا چه باید بکنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم. اين فرهنگ، همان فرهنگي است که مقام معظم رهبري مي‌خواهد، وگرنه منظور ايشان از قابل ترمیم نبودنِ «رخنه فرهنگي» این نیست که مثلا اگر فلان گويش ضعيف شد، رخنه‌اي در فرهنگ ایجاد شده و بايد ترميم شود!
آیا مثلا با متروک شدن برخی لهجه‌‌ها، یا فراموش شدن رقص عشاير در اثر شهرنشینیِ آن ها رخنه‌اي در فرهنگ ایجاد می‌‌شود که قابل ترميم نيست؟!
آیا منظور مقام معظم رهبری این است؟!
يا منظورشان از رخنه فرهنگی چيزي است که با باورها و ارزش‌هاي ديني ما اصطکاک داشته باشد؟
بهترين خدمتي که در اين زمان براي نسل حاضر و نسل آينده می‌‌توان انجام داد تقويت پايه‌هاي فکري آن‌هاست که مسأله طرح ولايت يکي از راه‌ حل‌‌هاست. [2]

پی نوشت :
1. سوره مبارکه فرقان، آیه 33.
2. آیة الله مصباح یزدی، سخنرانی در جمع تعدادي از بانوان شركت‌كننده در دوره‌هاي آموزشي مباني اسلامي، تاريخ مراجعه: 4/2/1393.




برچسب ها :



صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 58 صفحه بعد